Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
internal development
توسعه داخلی
Search result with all words
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
Other Matches
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
outreach
توسعه یافتن توسعه
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
enlarged
توسعه
enlargements
توسعه
enlarge
توسعه
enlargement
توسعه
development
توسعه
outspread
توسعه
delelopment
توسعه
extension
توسعه
extensions
توسعه
developments
توسعه
upgrowth
توسعه
spreads
توسعه
stop go policy
توسعه
promotion
توسعه
increments
توسعه
enlarging
توسعه
increment
توسعه
promotions
توسعه
enlarges
توسعه
amplification
توسعه
expansion
توسعه
spread
توسعه
underdeveloped
توسعه نیافته
anti development policy
سیاست ضد توسعه
progation
توسعه تکثیر
path of expansion
مسیر توسعه
promotes
توسعه دادن
development plan
برنامه توسعه
promoted
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
pattern of development
الگوی توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
cultural development
توسعه فرهنگی
pole of development
قطب توسعه
rural development
توسعه روستائی
developement
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
enriching
توسعه دادن
booms
توسعه یافتن
monetary expansion
توسعه پولی
combat development
توسعه رزمی
promoting
توسعه دادن
research and development
تحقیق و توسعه
extendable
توسعه پذیر
open out
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
enlarge
توسعه دادن
regional development
توسعه ناحیهای
booms
توسعه عظیم
urban renewal
توسعه شهری
booming
توسعه یافتن
enriches
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
regional development
توسعه منطقهای
boom
توسعه عظیم
boom
توسعه یافتن
enlarging
توسعه دادن
boomed
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
underdevelopment
توسعه نیافتگی
uneven development
توسعه نامتوازن
amplification
توسعه تقویت
to open out
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
historical development
توسعه تاریخی
expansionist
توسعه طلبی
economic development
توسعه اقتصادی
increscent
زیادی توسعه
expansionism
توسعه طلبی
increases
توسعه دادن
to unfold
توسعه دادن
extends
توسعه دادن
exepandable
قابل توسعه
spread
توسعه دادن
export promotion
توسعه صادرات
extend
توسعه دادن
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandsionism
توسعه طلبی
social development
توسعه اجتماعی
expandability
قابلیت توسعه
spreads
توسعه دادن
develop
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
extending
توسعه دادن
development tools
ابزار توسعه
development time
زمان توسعه
extensible
توسعه پذیر
expansion
گسترش توسعه
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
technical development
توسعه فنی
development policy
سیاست توسعه
extensibility
توسعه پذیری
self development
توسعه نفس
under development
دردست توسعه
develops
توسعه دادن
well development
توسعه و شستشوی چاه
program development tools
ابزار توسعه برنامه
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
class improvement plan
طرح توسعه ناو
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
increment
افزایش در حقوق توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
software development
توسعه نرم افزاری
extensible language
زبان توسعه پذیر
pullulate
اغاز توسعه نهادن
extendible
قابل توسعه کش دار
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
inextension
عدم امتداد یا توسعه
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
developed contries
ممالک توسعه یافته
develops
توسعه دادن اشکارکردن
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
developing countries
کشورهای در حال توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
development countries
کشورهای قابل توسعه
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
develop
توسعه دادن اشکارکردن
extended precision
دقت توسعه یافته
extended memory
حافظه توسعه یافته
outstretch
توسعه دادن بسط
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
top down development
توسعه از بالا به پایین
development planning
برنامه ریزی توسعه
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com