Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
uneven development
توسعه نامتوازن
Other Matches
dissymmatric
نامتوازن
unbalanced
نامتوازن
unbalanced growth
رشد نامتوازن
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
skew
تحریف کردن نامتوازن
unbalanced load
بار خارجی نامتوازن
skewing
تحریف کردن نامتوازن
skews
تحریف کردن نامتوازن
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
symmetrical alternating quantity
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
enlarge
توسعه
enlarging
توسعه
developments
توسعه
outspread
توسعه
development
توسعه
extensions
توسعه
stop go policy
توسعه
enlargement
توسعه
enlarges
توسعه
enlargements
توسعه
promotion
توسعه
promotions
توسعه
enlarged
توسعه
extension
توسعه
upgrowth
توسعه
spread
توسعه
delelopment
توسعه
expansion
توسعه
amplification
توسعه
increments
توسعه
increment
توسعه
spreads
توسعه
expansionism
توسعه طلبی
expansionist
توسعه طلبی
development policy
سیاست توسعه
internal development
توسعه داخلی
social development
توسعه اجتماعی
expandability
قابلیت توسعه
to open out
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
promoted
توسعه دادن
expandsionism
توسعه طلبی
export promotion
توسعه صادرات
economic development
توسعه اقتصادی
promoting
توسعه دادن
under development
دردست توسعه
promote
توسعه دادن
expanded , capacity
توسعه فرفیت
development tools
ابزار توسعه
development time
زمان توسعه
promotes
توسعه دادن
technical development
توسعه فنی
development plan
برنامه توسعه
extensibility
توسعه پذیری
rural development
توسعه روستائی
open out
توسعه دادن
combat development
توسعه رزمی
anti development policy
سیاست ضد توسعه
regional development
توسعه ناحیهای
regional development
توسعه منطقهای
progation
توسعه تکثیر
pole of development
قطب توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
monetary expansion
توسعه پولی
self development
توسعه نفس
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
extensible
توسعه پذیر
development bank
بانک توسعه
developement
توسعه دادن
historical development
توسعه تاریخی
increscent
زیادی توسعه
increases
توسعه دادن
research and development
تحقیق و توسعه
underdeveloped
توسعه نیافته
cultural development
توسعه فرهنگی
path of expansion
مسیر توسعه
expansion
گسترش توسعه
develops
توسعه دادن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
to unfold
توسعه دادن
boom
توسعه عظیم
extends
توسعه دادن
develop
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
exepandable
قابل توسعه
amplification
توسعه تقویت
extend
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
booming
توسعه عظیم
boom
توسعه یافتن
enlarged
توسعه دادن
urban renewal
توسعه شهری
enlarges
توسعه دادن
underdevelopment
توسعه نیافتگی
enlarging
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
enlarge
توسعه دادن
boomed
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
extendable
توسعه پذیر
booming
توسعه یافتن
booms
توسعه یافتن
booms
توسعه عظیم
extendible
قابل توسعه کش دار
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
extended memory
حافظه توسعه یافته
extended precision
دقت توسعه یافته
extensible language
زبان توسعه پذیر
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
software development
توسعه نرم افزاری
program development tools
ابزار توسعه برنامه
well development
توسعه و شستشوی چاه
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
outstretch
توسعه دادن بسط
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
pullulate
اغاز توسعه نهادن
top down development
توسعه از بالا به پایین
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
inextension
عدم امتداد یا توسعه
developing countries
کشورهای در حال توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
develops
توسعه دادن اشکارکردن
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
develop
توسعه دادن اشکارکردن
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
class improvement plan
طرح توسعه ناو
developed contries
ممالک توسعه یافته
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
development planning
برنامه ریزی توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com