English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
well development توسعه و شستشوی چاه
Other Matches
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
wash bottle بطری شستشوی
menticide شستشوی مغزی
brain washing شستشوی مغزی
abstersion شستشوی زخم
stepwise elution analysis تجزیه شستشوی پلهای
acid sludge لجن شستشوی با اسید
wash deck hose لوله شستشوی پل ناو
bathtub جای شستشوی بدن درحمام
rainwash شستشوی چیزی بوسیله باران
bathtubs جای شستشوی بدن درحمام
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
brainwashes تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
lavage انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
outreach توسعه یافتن توسعه
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
developments توسعه
enlarging توسعه
enlarges توسعه
enlarged توسعه
extension توسعه
enlarge توسعه
extensions توسعه
enlargement توسعه
enlargements توسعه
promotion توسعه
promotions توسعه
outspread توسعه
delelopment توسعه
stop go policy توسعه
upgrowth توسعه
amplification توسعه
increment توسعه
spread توسعه
development توسعه
increments توسعه
expansion توسعه
spreads توسعه
increased توسعه دادن
increases توسعه دادن
underdeveloped توسعه نیافته
extending توسعه دادن
increase توسعه دادن
spread توسعه دادن
extends توسعه دادن
promotes توسعه دادن
promoting توسعه دادن
expansive متمایل به توسعه
expansionism توسعه طلبی
expansionist توسعه طلبی
anti development policy سیاست ضد توسعه
cultural development توسعه فرهنگی
to unfold توسعه دادن
urban renewal توسعه شهری
development policy سیاست توسعه
developement توسعه دادن
development tools ابزار توسعه
development time زمان توسعه
development bank بانک توسعه
uneven development توسعه نامتوازن
development plan برنامه توسعه
economic development توسعه اقتصادی
combat development توسعه رزمی
export promotion توسعه صادرات
technical development توسعه فنی
expandsionism توسعه طلبی
research and development تحقیق و توسعه
expanded , capacity توسعه فرفیت
expandability قابلیت توسعه
exepandable قابل توسعه
to open out توسعه دادن
spreads توسعه دادن
under development دردست توسعه
underdevelopment توسعه نیافتگی
enrich توسعه دادن
booming توسعه یافتن
booms توسعه عظیم
booms توسعه یافتن
expansion گسترش توسعه
progation توسعه تکثیر
amplification توسعه تقویت
extendable توسعه پذیر
develop توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
booming توسعه عظیم
boomed توسعه یافتن
boomed توسعه عظیم
open out توسعه دادن
path of expansion مسیر توسعه
pattern of development الگوی توسعه
phasess of development مراحل توسعه
monetary expansion توسعه پولی
expanses بسط و توسعه
expanse بسط و توسعه
develops توسعه دادن
pole of development قطب توسعه
boom توسعه عظیم
boom توسعه یافتن
enlarged توسعه دادن
extensible توسعه پذیر
enriching توسعه دادن
promoted توسعه دادن
rural development توسعه روستائی
self development توسعه نفس
social development توسعه اجتماعی
enriches توسعه دادن
extensibility توسعه پذیری
promote توسعه دادن
historical development توسعه تاریخی
enlarging توسعه دادن
internal development توسعه داخلی
enlarges توسعه دادن
extend توسعه دادن
increscent زیادی توسعه
development system سیستم توسعه یافته
extendible قابل توسعه کش دار
extensible language زبان توسعه پذیر
increments افزایش در حقوق توسعه
increment افزایش در حقوق توسعه
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
software development توسعه نرم افزاری
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
top down development توسعه از بالا به پایین
inextension عدم امتداد یا توسعه
program development tools ابزار توسعه برنامه
pullulate اغاز توسعه نهادن
extended memory حافظه توسعه یافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
extended precision دقت توسعه یافته
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
development planning برنامه ریزی توسعه
develops توسعه دادن اشکارکردن
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
developing countries کشورهای در حال توسعه
develop توسعه دادن اشکارکردن
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
outstretch توسعه دادن بسط
development countries کشورهای قابل توسعه
developed contries ممالک توسعه یافته
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
class improvement plan طرح توسعه ناو
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
contrast enhancement توسعه تشخیص سایه روشن
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
overdevelop توسعه و عمران زیاد یافتن
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
expeditionary force نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expands منبسط کردن توسعه دادن
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
expanding منبسط کردن توسعه دادن
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
expand منبسط کردن توسعه دادن
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
research توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
researching توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com