English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
punt توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
Other Matches
sclaff تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
split the uprights امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
full تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
fullest تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
knockout با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
to flatten out بازمین موازی شدن
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
to trainb arms تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
shock ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clipped سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
vending machine ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
whacks صدای ضربت ضربت
whack صدای ضربت ضربت
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
contact تماس
ding تماس
contingence تماس
impact تماس
impacts تماس
taction تماس
contacted تماس
impinging تماس
tangents تماس
line of contact خط تماس
contact line خط تماس
tangent تماس
tangency تماس
contacting تماس
contacts تماس
goals دروازه
goal دروازه
goal area line خط دروازه
gates دروازه
gate دروازه
gateways دروازه
gateway دروازه
portal دروازه
portals دروازه
hoop دروازه
barbacan دروازه
port دروازه
hoops دروازه
barbican دروازه
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
contact area سطح تماس
point of contact نقطه تماس
point contact تماس نقطهای
contact diameter قطر تماس
finishes تماس انتهایی
movement to contact حرکت به تماس
communicator شخص در تماس
contact angle زاویه تماس
contact area منطقه تماس
finish تماس انتهایی
zone of contact ناحیه تماس
to be in contact تماس داشتن
tuch تماس دادن با
skims تماس اندک
skimmed تماس اندک
skim تماس اندک
angle of contact زاویه تماس
area contact سطح تماس
contact surface سطح تماس
shock hazard خطر تماس
to bring into contact تماس دادن
line to line fault تماس خطوط
contact lost تماس قطع شد
contact flange فلانژ تماس
interactional points نقاط تماس
going on نزدیکی تماس
contact party گروه تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
contact point قطب تماس
contact patrol گشتی تماس
contact ratio نسبت تماس
corps a corps تماس بدنی
contiguity برخورد تماس
to be in rapport تماس داشتن
contact pressure فشار تماس
gatepost بازوی دروازه
puck stopper دروازه بان
goal crease محوطه دروازه
hoop دروازه کروکه
goal keeper دروازه بان
goalies دروازه بان
gateposts بازوی دروازه
tend goal دروازه بانی
tend goal حفظ دروازه
goalkeepers دروازه بان
goalkeeper دروازه بان
in goal دروازه بان
goalie دروازه بان
goalar دروازه بان
goal tender دروازه بان
gatekeepers دروازه بان
saves نجات دروازه
gatekeeper دروازه بان
gate keeper دروازه بان
keepers دروازه بان
keeper دروازه بان
own goals گل به دروازه خودی
own goal گل به دروازه خودی
wicket دروازه کوچک
saved نجات دروازه
hoops دروازه کروکه
octroi دروازه بانی
keep goal دروازه بانی
logic gate دروازه منطقی
save نجات دروازه
goals دروازه بان
goal دروازه بان
octroi مالیات دم دروازه
wickets دروازه کوچک
goal keeper line خط دروازه بان
goal mouth دهانه دروازه
goal posts پایههای دروازه
attacting zone منطقه دروازه
goal area منطقه دروازه
between the pipes تیر دروازه
starting gate دروازه شروع
action on the blade تماس با شمشیر حریف
synapse محل تماس دوعصب
contact backlash دنده کور تماس
contact behavior رفتار تماس جویانه
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
touch panel صفحه حساس به تماس
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
contact print چاپ به طریقه تماس
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
movement to contact حرکت به اخذ تماس
galvanism تماس برق بابدن
telebrief تماس مستقیم تلفنی
break off قطع تماس با دشمن
contact report گزارش اخذ تماس
grazing point نقطه تماس با مانع
flat تماس دو لبه اسکیت
flattest تماس دو لبه اسکیت
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
osculation تماس اشتراک صفات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com