Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 45 (4 milliseconds)
English	Persian
elements	جسم بسیط
elements	جوهر فرد
elements	عنصر اساس
elements	اصل
elements	محیط طبیعی اخشیج
elements	عامل
elements	سازه برقی
elements	عنصر
elements	عنصر عملیاتی
elements	رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
elements	اساس
elements	جزء
elements	المان
elements	رکن
elements	عامل اصلی محیط طبیعی
elements	دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements	یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements	کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements	کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements	که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
elements	یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
Other Matches
minor elements	عناصر جزئی
representative elements	عناصر نماینده
trace elements	عناصر کمیاب
war of the elements	انقلابات طبیعی
Euclid's Elements	اصول اقلیدس [ریاضی]
Euclid's Elements	اصول اقلیدس [ریاضی]
essential elements	وسایل ضروری
essential elements	[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
minor elements	عناصر فرعی
job elements	عناصر شغلی
inner transition elements	عناصر واسطه داخلی
combat , elements	عناصر رزمی
combat , elements	یکانهای رزمی
combat , elements	عناصر درگیر در رزم
elements of expense	عوامل تولید هزینه
cantilever elements	عناصر کنسولی
elements of expense	عوامل هزینهای
elements of weather	عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
essential elements	عناصر ضروری
constituent elements of crime	عناصر متشکله جرم
essential elements of information	عناصر اصلی اخبار
rare earth elements	خاکهای نادر
essential elements of information	عناصراصلی اطلاعات
electron microscope elements	ارکانمیکروسکوپالکترونی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com