Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
marble
تیله بازی مرمری
marbles
تیله بازی مرمری
Other Matches
dib
تیله بازی
taw
تیله بازی کردن
marbles
تیله
marble
تیله
achate
تیله
dib
تیله
taw
تیله
marmoreal
مرمری
alabastrine
مرمری
marmorean
مرمری
marmoraceous
مرمری
jets
مرمری فوران
jet
مرمری فوران
parian ware
چینی مرمری
jetted
مرمری فوران
jetting
مرمری فوران
marbleize
رنگ مرمری زدن
marble facing
نمای سنگ مرمری
pavonazzo
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
onyx marble
سنگ مرمری که رکههای رنگارنگ دارد
parian
وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
slackness
بازی
fun
بازی
partie
بازی
played
بازی
solitaires
تک بازی
plain dealing
بازی
patulousness
بازی
solitaire
تک بازی
game
بازی
plays
بازی
falconine
بازی
grey hound
سگ بازی
playing
بازی
watermanship
اب بازی
basic
بازی
dibasic
دو بازی
homes
بازی
home
بازی
openness
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
action
بازی
actions
بازی
gaming
بازی
hopscotch
بازی لی لی
play
بازی
clearance
بازی
basics
بازی
hopscotch
بازی اکرودوکر
job stick
دسته بازی
knuckle bone
قاب بازی
inning
یک دوره بازی
ingenuousness
راست بازی
indirection
دغل بازی
open heartedness
راست بازی
fence
شمشیر بازی
skating
اسکیت بازی
footballers
فوتبال بازی کن
middle game
وسط بازی
jugglery
شعبده بازی
mountebankery
زبان بازی
mountebankery
چاچول بازی
off hand game
بازی غیررسمی
off hand game
بازی جنبی
on side
پایان بازی
legerdemain
حقه بازی
let us play
بازی کنیم
plaything
اسباب بازی
lusory
بازی کن خنده کن
playthings
اسباب بازی
malversation
دغل بازی
fences
شمشیر بازی
misplay
بازی اشتباه
footballer
فوتبال بازی کن
taw
مهره بازی
rope dancing
ریسمان بازی
paraphrase
بازی با الفاظ
paraphrased
بازی با الفاظ
paraphrases
بازی با الفاظ
paraphrasing
بازی با الفاظ
rope dancing
بند بازی
rooker
یکجورکفش یخ بازی
red tapery
قرطاس بازی
radial play
بازی شعاعی
radial play
بازی عرضی
quiot
لیس بازی
quackery
حقه بازی
rink
میدان یخ بازی
ropery
طناب بازی
sheep's eyes
نظر بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
surf riding
موج بازی
toy
اسباب بازی
toy
بازی کردن
toys
اسباب بازی
toys
بازی کردن
stoppage of the game
توقف بازی
stock jobbing
سفته بازی
stock jobbery
سفته بازی
war game
بازی جنگ
sodomyh
بچه بازی
miscast
بد بازی کردن
shell game
گردو بازی
rink
یخ بازی کردن
pyrotechny
فن اتش بازی
playing court
زمین بازی
playact
رل بازی کردن
play therapy
بازی درمانی
play away
به بازی گذراندن
twiddle
بازی کردن
twiddled
بازی کردن
twiddles
بازی کردن
pedophilia
بچه بازی
twiddling
بازی کردن
pederosis
بچه بازی
pederasty or pae
بچه بازی
pederasty
بچه بازی
passive play
بازی غیرفعال
playing the board
بازی بر صفحه
playing the board
بازی فی نفسه
rinks
یخ بازی کردن
football
بازی فوتبال
puppetry
عروسک بازی
footballs
بازی فوتبال
puppetry
خیمه شب بازی
puppet show
خیمه شب بازی
pugilism
بوکس بازی
priestcraft
کشیش بازی
popery
پاپ بازی
playing time
مدت بازی
playing the man
بازی روانی
playing the man
بازی با حریف
pyrotechnic display
اتش بازی
papistry
پاپ بازی
paperwork
کاغذ بازی
fitting clearance
بازی مناسب
playgrounds
زمین بازی
skated
بازی تهاجمی
dib
قاپ بازی
dangerous play
بازی خطرناک
skates
بازی تهاجمی
cunningly
به حیله بازی
video game
بازی دیدنی
video games
بازی دیدنی
sharp practice
حقه بازی
crampet game
بازی شطرنج
hawking
قوش بازی
conjury
شعبده بازی
swordplay
فن شمشیر بازی
skate
بازی تهاجمی
dibs
بازی نرد
doll play
عروسک بازی
first hand
نخستین بازی کن
cage
بازی بسکتبال
cages
بازی بسکتبال
field of play
زمین بازی
favoritism
پارتی بازی
rugby
بازی رگبی
factionalism
فرقه بازی
power game
بازی قدرتی
power games
بازی قدرتی
stanza
بخشی از بازی
stanzas
بخشی از بازی
skiing
اسکی بازی
double dealing
حقه بازی
computer game
بازی کامپیوتری
cock fighting
خروس بازی
bonefire
اتش بازی
billiard
بازی بیلیارد
basketball
بازی بسکتبال
basket ball
یکجورتوپ بازی
achate
مهرهء بازی
basification
بازی شدن
basicity
قدرت بازی
basic salt
نمک بازی
basic dye
رنگینه بازی
acrobacy
بند بازی
acrobatism
ریسمان بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com