Dictiornary-Farsi | ثابت تضعیف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
attenuation constant	ثابت تضعیف
attenuation factor	ثابت تضعیف


Other Matches

static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
attenuation	تضعیف
damping	تضعیف
debilitation	تضعیف
doubling	تضعیف
attenuation coefficient	ضریب تضعیف
attenuation length	طول تضعیف
demoralization	تضعیف روحیه
doubler	تضعیف گر ولت
weakener	تضعیف کننده
dimming	تضعیف نور
voltage doubler	تضعیف گر ولت
psychs	تضعیف روحیه
psyching	تضعیف روحیه
psyches	تضعیف روحیه
psyched	تضعیف روحیه
psych	تضعیف روحیه
unbrace	تضعیف کردن
attenuator	تضعیف کننده
castrate	تضعیف کردن
castrating	تضعیف کردن
castrates	تضعیف کردن
devaluation	تضعیف ارزش پول
demoralizing	تضعیف روحیه کردن
demoralizes	تضعیف روحیه کردن
demoralize	تضعیف روحیه کردن
demoralising	تضعیف روحیه کردن
demoralises	تضعیف روحیه کردن
demoralised	تضعیف روحیه کردن
demoralized	تضعیف روحیه کردن
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
cowing	ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowed	ترساندن تضعیف روحیه کردن
cow	ترساندن تضعیف روحیه کردن
echo suppression	جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
cows	ترساندن تضعیف روحیه کردن
devaluation	تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
mean free path for attenuation	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
suberter	سرنگون کننده تضعیف کننده
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
exchange devaluation	تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
fixes	ثابت
solids	ثابت
solid	ثابت
disputeless	ثابت
sustains	ثابت
standstill	ثابت
settled	ثابت
changeless	ثابت
leger or ledger	ثابت
thetic	ثابت
thetical	ثابت
rugged	ثابت
steadied	ثابت
sustained	ثابت
resolute	ثابت
loyal	ثابت
immovable	ثابت
fixed	ثابت
specifics	ثابت
specific	ثابت
invariable	ثابت
established	ثابت
inalterable	ثابت
incommutable	ثابت
steadier	ثابت تر
sustain	ثابت
fixing	ثابت
stationary	ثابت
stable	ثابت
stables	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
pegged	ثابت
fix	ثابت
constants	ثابت
steadies	ثابت
steadiest	ثابت
steady	ثابت
steadying	ثابت
pat	ثابت
pats	ثابت
patted	ثابت
patting	ثابت
true	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
static	ثابت
equable	ثابت
firms	ثابت
firmest	ثابت
firmer	ثابت
firm	ثابت
hard and fast	ثابت
fiducial	ثابت
truer	ثابت
truest	ثابت
constant	ثابت
permanent	ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
ionization constant	ثابت یون
capital asset	سرمایه ثابت
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
standpoint	نقطه ثابت
flat footed	ثابت قطعی
premanent way	خط ثابت خط دائمی
capital goods	دارایی ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
numeric constant	ثابت عددی
permanent way	مسیر ثابت
fixes	ثابت شدن
fixes	ثابت ماندن
fixes	ثابت کردن
invariant	ثابت نامتغیر
permanent shuttering	قالب ثابت
flat-footed	ثابت قطعی
fixatives	ثابت کننده
invariably	بطور ثابت
steadfast	ثابت قدم
steadfastly	ثابت قدم
permittivity	ثابت دی الکتریک
an inflexible resolution	عزم ثابت
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
on costs	هزنههای ثابت
abhide	ثابت بودن
fix	ثابت کردن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
fix	ثابت شدن
k	ثابت دی الکتریک
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
lastingly	بطور ثابت
fix	ثابت ماندن
lattice constant	ثابت شبکه
madelung constant	ثابت مادلونگ
standpoints	نقطه ثابت
fixative	ثابت کننده
planck's constant	ثابت پلانک
carbon fixed	ذغال ثابت
curie constant	ثابت کوری
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed point	با ممیز ثابت
fixed point	ممیز ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed light	چراغ ثابت
field constant	ثابت میدان
figurative constant	ثابت تلویحی
firm offer	پیشنهاد ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
fixed point	نقطه ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
decay constant	ثابت تباهی
fixed property	سرمایه ثابت
fixed price	قیمت ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
disintegration constant	ثابت تلاشی
dissociation constant	ثابت تفکیک
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed field	میدان ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed format	قابل ثابت
instability constant	ثابت ناپایداری
gravitational constant	ثابت جاذبه
gravitational constant	ثابت گرانش
gas constant	ثابت گاز
gas constant	ثابت گازها