English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (6 milliseconds)
English Persian
write ثبت رای کتبی
writes ثبت رای کتبی
Search result with all words
written کتبی
covenant در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
deposition گواهی کتبی
depositions گواهی کتبی
record مدرک کتبی سابقه
convey انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveyed انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveying انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveys انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
devise به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
certifies صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
replied پاسخ دادن جواب کتبی
replies پاسخ دادن جواب کتبی
reply پاسخ دادن جواب کتبی
replying پاسخ دادن جواب کتبی
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
documentary evidence دلیل کتبی
mail order of payment دستور پرداخت کتبی
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
reprographics موضوعات کتبی تصاویر
round robin درخواست کتبی
serve notice on اخطار کتبی دادن به
written evidence دلیل کتبی
The written statements of the witness. اظهارات کتبی شاهد
To put it in black and white . To commit some thing to paper . روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
termination notice استعفای کتبی
to write an exam امتحان کتبی نوشتن
to do a test امتحان کتبی نوشتن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com