Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
jahemmy
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
Other Matches
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
crash dolly
جرثقیل چرخدار اخراجات
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
flying crane
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
ladle crane
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
armed sweep
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
wheeled
چرخدار
daisywheels
چرخدار
daisywheel
چرخدار
vehicle cargo
بار چرخدار
pushchairs
صندلی چرخدار
pushchair
صندلی چرخدار
baby carriages
صندلی چرخدار بچه
baby carriage
صندلی چرخدار بچه
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
evacuation
اخراجات
skate
سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skated
سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skates
سرسره بازی کردن کفش چرخدار
recovers
اخراجات کردن
recovery procedures
روشهای اخراجات
recover
اخراجات کردن
wreckers
کامیون اخراجات
medical recovery
اخراجات پزشکی
recovering
اخراجات کردن
wrecker
کامیون اخراجات
area evacuation
اخراجات منطقهای
chain of evacuation
سیستم اخراجات
recoverable item
وسیله قابل اخراجات
evacuation policy
خط مشی اخراجات پزشکی
evacuation convoy
کاروان اخراجات دریایی
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
battlefield evacuation
اخراجات پزشکی از میدان نبرد
hand cable winch
جراثقال دستی
jenny
جراثقال لوکوموتیو
swing bucket
جراثقال گردان
hand power winch
جراثقال دستی
jenny
جراثقال دوار
ingot crane
جراثقال شمش
rotary crane
جراثقال گردان
slewing crane
جراثقال گردان
hoist winch
جراثقال بالابر
furnace hoist
جراثقال کوره
mechanics
علم جراثقال
recoveries
بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
recovery
بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
tank recovery vehicle
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
pit furnace crane
جراثقال کوره عمیق
bottom boom
بازوی متحرک جراثقال
mechanics
علم جراثقال مکانیک
material handling crane
جراثقال انتقال بار
forklift
جراثقال چنگک دار
ingot drawing crane
جراثقال کشش شمش
winches
دستگیره چرخ جراثقال
winched
دستگیره چرخ جراثقال
swing bucket
جراثقال نوسان دار
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
whin
چرخ یا جراثقال معدن
winch
دستگیره چرخ جراثقال
winching
دستگیره چرخ جراثقال
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
tower crane
جراثقال گردان اطاق دار
gantries
زیر بشکهای حائل جراثقال
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
gantry
زیر بشکهای حائل جراثقال
straddle truck
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
earthborn
خاکی
edaphic
خاکی
earthly
خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
terrene
خاکی
embankment dam
سد خاکی
earth fill dam
سد خاکی
earth dam
سد خاکی
dust colour
خاکی
terrestrial
خاکی
worldly
خاکی
mundane
خاکی
tellurian
خاکی
wood louse
خر خاکی
amphibious
اب خاکی
embankment
سد خاکی
embankments
سد خاکی
earthen
خاکی
earthy
خاکی
earth-bound
خاکی
soils
خاکی کردن
adaphic organism
زیستمند خاکی
khaki
خاکی رنگ
vallation
دیوار خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
rain worm
کرم خاکی
terrestrial
زمین خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
pulverulence
حالت خاکی
amphibian
ابی خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
dun
سمند خاکی
soiling
خاکی کردن
soil
خاکی کردن
dust color
رنگ خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
earthwork
ختل خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
amphibious force
نیروی اب خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
angleworm
کرم خاکی
earth work
عملیات خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
earth work
کارهای خاکی
earthiness
طبیعت خاکی
staging
تمرین اب خاکی
earthiness
خاکی بودن
embankments
دیوار خاکی
lobworm
کرم خاکی
milliped
جنس خر خاکی
embankment
دیوار خاکی
amphibious
خاکی و ابی
border
پشته خاکی
bordered
پشته خاکی
bordering
پشته خاکی
milleped
جنس خر خاکی
geophyte
گیاه خاکی
earth dam
بند خاکی
earth born
خاکی فانی
earth road
راه خاکی
mold etc
خاکی کردن
earthworms
کرم خاکی
landing party
گروه اب خاکی
earthworks
عملیات خاکی
dew worm
کرم خاکی
ground ivy
پاپیتال خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
earthworm
کرم خاکی
fuse plug
سرریز خاکی
earethliness
خاکی بودن
landing forces
قوای اب خاکی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
benching
جان پناه خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
navvies
کارگر کارهای خاکی
man of mould
انسان خاکی یا فانی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
verge
شانه خاکی جاده
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
vales
زمین جهان خاکی
vale
زمین جهان خاکی
shoulder
دو طرف خاکی جاده
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
verges
شانه خاکی جاده
shouldered
دو طرف خاکی جاده
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com