Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
initial alternating short circuit curren |
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای |
|
|
Other Matches |
|
instantaneous short circuit current |
جریان اتصال کوتاه ضربهای |
maximum asymmetric three phase |
current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه |
instantaneous short circuit current |
جریان اتصال کوتاه لحظهای |
alternators |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
alternator |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
all mains receiver |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
invert |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverting |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverts |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
unstart |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
joint |
مفصل اتصال ضربهای |
alternating current |
جریان متناوب |
intermittent current |
جریان متناوب |
alternative current |
جریان متناوب |
impluse current |
جریان ضربهای |
diagonal flow compressor |
کمپرسور با جریان متناوب |
alternating current circuit |
مدار جریان متناوب |
single phase alternating current |
جریان متناوب یک فازه |
alternator |
مولد جریان متناوب |
magnitude of alternating current |
دامنه جریان متناوب |
three phase alternating current |
جریان متناوب سه فازه |
alternators |
مولد جریان متناوب |
alternators |
دینام جریان متناوب |
rectification of an alternating current |
یکسوکنندگی جریان متناوب |
industrial alternating current |
جریان متناوب صنعتی |
power of alternating current |
توان جریان متناوب |
alternating current motor |
موتور جریان متناوب |
forced alternating current |
جریان متناوب فشرده |
alternating current magnet |
مغناطیس جریان متناوب |
alternating current instrument |
سنجه جریان متناوب |
alternating current generator |
مولد جریان متناوب |
alternator |
دینام جریان متناوب |
free alternating current |
جریان متناوب هرز |
impluse current generator |
مولد جریان ضربهای |
impluse circuit |
مدار جریان ضربهای |
impedance |
مقاومت جریان متناوب امپدانس |
high frequency alternating current |
جریان متناوب فرکانس بالا |
welding altrnator |
مولد جوش جریان متناوب |
multiphase alternating current |
جریان متناوب چند فازه |
magneto bell |
زنگ اخبار جریان متناوب |
synchronous alternator |
مولد جریان متناوب سنکرون |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
invisible |
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC |
blocking |
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای |
line to line fault |
اتصال کوتاه خط به خط |
short circuit |
اتصال کوتاه |
short-circuit |
اتصال کوتاه |
by pass |
اتصال کوتاه |
short-circuits |
اتصال کوتاه |
diamonds |
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است |
cage rotor |
رتور اتصال کوتاه |
impedance triangle |
مثلث اتصال کوتاه |
line to earth fault |
اتصال کوتاه زمین |
impedance loss |
تلف اتصال کوتاه |
impedance loss |
گمگشتگی اتصال کوتاه |
impedance drop |
ولتاژ اتصال کوتاه |
line to line fault |
اتصال کوتاه دوقطبی |
sustained short circuit |
اتصال کوتاه دائمی |
impedance voltage |
ولتاژ اتصال کوتاه |
line to line fault |
اتصال کوتاه بین دو فاز |
impedance voltage test |
ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه |
three phase induction motor |
موتوربا رتور اتصال کوتاه |
idle current connection |
اتصال جریان بی باری |
make induced current |
جریان القایی اتصال |
idling current connection |
اتصال جریان بی باری |
short circuit |
اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه |
ac dc set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
all mains set |
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال |
alternated |
متناوب کردن متناوب بودن |
alternate |
متناوب کردن متناوب بودن |
alternates |
متناوب کردن متناوب بودن |
impact ionization |
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای |
positive |
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند |
crossfiring |
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود |
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
by pass |
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی |
phase to phase short circuit |
اتصال کوتاه فاز به فاز |
surges |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surge |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surged |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
impluse level |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
tricrotism |
نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
to switch on |
اتصال دادن جریان دادن |
leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
blast |
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه |
blasts |
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه |
short lunge |
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
layers |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layer |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
contact |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacting |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacted |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacts |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
moorings |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
periodic stock check |
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب |
linkage |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
swivels |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkages |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
drawbar |
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال |
swivelled |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivel |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
push pull |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
genemotor |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
pantywaist |
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه |
shorthorn |
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
induction current |
جریان القاء شده جریان تحریک |
constant current |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
counter current |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
slip road |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
ramp |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
lead |
قطب اتصال سیم اتصال |
ramps |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminals |
محل اتصال پیچ اتصال |
leads |
قطب اتصال سیم اتصال |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
altern |
متناوب |
intermittent |
متناوب |
alternating |
متناوب |
interrupted |
متناوب |
spotty |
متناوب |
intremittent |
متناوب |
periodic |
متناوب |
continual |
متناوب |
intermissive |
متناوب |
runoff coefficient |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
reynold's number |
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد |
posttraumatic |
پس ضربهای |
dicrotism |
دو ضربهای |
traumatic |
ضربهای |
short quard |
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه |
current compensation |
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان |
parasitic current |
جریان نشتی جریان خارجی |
current flow |
سیلان جریان فلوی جریان |
three phase current |
جریان سه فاز جریان دوار |
flows |
حرکت متناوب |
interchanging |
متناوب ساختن |
alternative reinforcement |
تقویت متناوب |
intermittent reception |
موجگیری متناوب |
staggering |
متناوب تردیدداشتن |
intermitter |
متناوب کننده |
relief interval |
استراحت متناوب |
alternating field |
میدان متناوب |
differential compaction |
تراکم متناوب |
periodic duty |
کار متناوب |
intermittently |
بطور متناوب |
alternating quantity |
کمیت متناوب |
alternating perspective |
نمای متناوب |
fluctuating load |
بار متناوب |
interval exercises |
تمرینهای متناوب |
AC |
برق متناوب |
alternating load |
بار متناوب |
flowed |
حرکت متناوب |
alternating stress |
تنش متناوب |
flow |
حرکت متناوب |
interchanges |
متناوب ساختن |
peals |
طنین متناوب |
alternated |
تعویض متناوب |
work interval |
کار متناوب |
spasmodic efforts |
کوشش متناوب |
pealing |
طنین متناوب |
pealed |
طنین متناوب |
alternates |
تعویض متناوب |
off and on |
بطور متناوب |
gating |
قطع متناوب |
intermittent error |
خطای متناوب |
peal |
طنین متناوب |
stagger |
متناوب تردیدداشتن |
alternate track |
شیار متناوب |
alternating copolymer |
همبسپار متناوب |
staggers |
متناوب تردیدداشتن |
periodic |
متناوب پریودیک |
alternate |
تعویض متناوب |
interchange |
متناوب ساختن |
interchanged |
متناوب ساختن |
jerky |
تشنجی متناوب |
alternators |
متناوب ساز |
keying |
قطع متناوب |