English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
base flow جریان پایه
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
base width عرض پایه پهنای پایه
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
base piece پایه پایه استقرار
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
shoe پایه
benchmarks پایه
saddled پایه
saddles پایه
trestle سه پایه
radix پایه
seated پایه
trestles پایه
support پایه
strut پایه
trestle پایه
strutted پایه
benchmark پایه
trestles سه پایه
shoeing پایه
struts پایه
ground پایه
rates پایه
rate پایه
groundwork پایه
basal age سن پایه
sheers سه پایه
base 0 پایه 01
bridge pier پایه پل
probes پایه
saddle پایه
base line خط پایه
mounts پایه
shoes پایه
feet پایه
mount پایه
stanchion پایه
fundament پایه
measure پایه
sheer legs سه پایه
equal هم پایه
isomer هم پایه
legs پایه
column پایه
mountings پایه
columns پایه
degrees پایه
headstock پایه
level هم پایه
level پایه
sites پایه
buttressing پایه
buttresses پایه
buttressed پایه
buttress پایه
site پایه
leg پایه
basis پایه
sited پایه
one legged یک پایه
outrigger پایه
mounting پایه
pier پایه پل
point d'appui پایه
degree پایه
pillars پایه
pillar پایه
bipod دو پایه
fulcrum پایه
poppet head پایه
pousto پایه
bedrock پایه
spuds پایه
spud پایه
bracket پایه
pier پایه
piers پایه پل
leveled هم پایه
head stock پایه
leveled پایه
levelled هم پایه
levelled پایه
levels هم پایه
levels پایه
pile bent پایه
jacks پایه
groundsel پایه
jack پایه
piers پایه
principium پایه
cutwater پایه پل
fundamental پایه
from within the ranks of از پایه
platform پایه
platforms پایه
mark پایه
marks پایه
corner stone پایه
coordinate هم پایه
andiron سه پایه
rests سه پایه
propping پایه
dead load پایه پل
prop پایه
cantilever پایه
mounting foot پایه
presser foot پایه
cantilever bridge پایه پل
datum line خط پایه
propped پایه
loosest بی پایه
looser بی پایه
loose بی پایه
datum پایه
rests پایه
equalled هم پایه
sills پایه
sill پایه
seats پایه
bottom پایه
root پایه
roots پایه
equaling هم پایه
equaled هم پایه
bottoms پایه
equalling هم پایه
three legged سه پایه
rest سه پایه
rest پایه
pole پایه
stratum پایه
poles پایه
compeer هم پایه
abutment پایه
equals هم پایه
three-legged سه پایه
seat پایه
trivet سه پایه
tressel سه پایه
footpaths پایه
foundation پایه
unfounded بی پایه
stand پایه
tristylous سه پایه
tripos سه پایه
two legged دو پایه
grades پایه
tripod سه پایه
pedestal پایه
pedestals پایه
thallus پایه
probed پایه
erection پایه
foot rest پایه
erections پایه
probe پایه
footpath پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com