English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pay off جزای کیفر نتیجه نهایی
Other Matches
net result نتیجه نهایی
final result نتیجه نهایی
mechanicals نتیجه نهایی تجسمی
printouts نسخه چاپی نتیجه نهایی
printout نسخه چاپی نتیجه نهایی
pecuniary punishment جزای نقدی
finest جزای نقدی
fined جزای نقدی
fine جزای نقدی
international criminal law حقوق جزای بین الملل
telic نهایی دارای هدف نهایی
It wI'll eventually pay off. با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion نتیجه حتمی نتیجه مسلم
penalty کیفر
pains and penalties کیفر
penalties کیفر
retribution کیفر
punishment کیفر
bill of indictment کیفر خواست
punishable سزاوار کیفر
under pain of death با کیفر اعدام
bill of indicment کیفر خواست
punishment کیفر مجازات
disciplinary punishment کیفر انضباطی
with impunity بی کیفر بهدر
to be duly punished for به کیفر ..... رسیدن
death penalty کیفر اعدام
the penalty of death کیفر اعدام
chargeable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
actionable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
penal <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
actionable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
lextalionis قانون کیفر عینی
punishable <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
penal <adj.> سزاوار کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
penal <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
actionable <adj.> مستحق کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> مستوجب کیفر [حقوقی]
punishes کیفر دادن قصاص کردن
punishes مجازات کردن کیفر دادن
punished مجازات کردن کیفر دادن
punished کیفر دادن قصاص کردن
punish کیفر دادن قصاص کردن
punish مجازات کردن کیفر دادن
arraign با تنظیم کیفر خواست متهمی را بمحاکمه خواندن
peine for et dure مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
the inquisition دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
contempt در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
ultimatums نهایی
ultimata نهایی
privy نهایی
definitive نهایی
ultimate نهایی
definite <adj.> نهایی
finals نهایی
conclusive نهایی
high limit حد نهایی
closing نهایی
ultimatum نهایی
final نهایی
peremptory نهایی
terminal نهایی
terminals نهایی
final act سند نهایی
ultimate stress limit حد تنش نهایی
home stretch مرحله نهایی
final drive گرداننده نهایی
final destination مقصد نهایی
margin utility مطلوبیت نهایی
final assembly نصب نهایی
final cut برش نهایی
final diameter قطر نهایی
final assembly مونتاژ نهایی
semi-final نیمه نهایی
extreme position وضعیت نهایی
limiting value ارزش نهایی
additional costs [expenses] هزینه نهایی
differential cost هزینه نهایی
end user کاربر نهایی
end strength استعداد نهایی
differential cost ارزش نهایی
elevation stop حد نهایی درجه
last word <idiom> نظر نهایی
try-outs تمرین نهایی
try-out تمرین نهایی
extreme range برد نهایی
incremental cost هزینه نهایی
drafted نیمه نهایی
finals مسابقه نهایی
ultimata هدف نهایی
ultimatum هدف نهایی
ultimatums هدف نهایی
final مسابقه نهایی
ultimate speed سرعت نهایی
final velocity سرعت نهایی
grail هدف نهایی
end product محصول نهایی
end product فراورده نهایی
semi-finals نیمه نهایی
semi finals نیمه نهایی
quarter-finals یک چهارم نهایی
quarter-final یک چهارم نهایی
quarter final یک چهارم نهایی
incremental cost هزینه نهایی
extra expenses هزینه نهایی
final value ارزش نهایی
final judgement حکم نهایی
final position وضعیت نهایی
final payment پرداخت نهایی
ultimate analysis تجزیه نهایی
ultimate load بار نهایی
ultimate strength مقاومت نهایی
ultimate stress تنش نهایی
top speed سرعت نهایی
quarterfinal یک چهارم نهایی
semifinal نیمه نهایی
final term جمله نهایی
terminuses ایستگاه نهایی
armageddon مبارزهء نهایی
draft نیمه نهایی
second check بررسی نهایی
final report گزارش نهایی
terminus ایستگاه نهایی
drafts نیمه نهایی
marginal costing هزینه یابی نهایی
ultimate strength مقاومت یا استحکام نهایی
ultimate tensile stress تنش کشش نهایی
terminal ballistics بالیستیک نهایی گلوله
tail end قسمت نهایی انتها
backdoor وسیله نهایی یا زیرجلی
no wind position محل نهایی هواپیما
diminishing marginal utility فایده نهایی نزولی
terminal repeater تقویت کننده نهایی
aircraft rigging تنظیم نهایی هواپیما
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
finalised بمرحله نهایی رساندن
finalises بمرحله نهایی رساندن
finalising بمرحله نهایی رساندن
finalize بمرحله نهایی رساندن
finalized بمرحله نهایی رساندن
finalizes بمرحله نهایی رساندن
finalizing بمرحله نهایی رساندن
endings بخش نهایی چیزی
World Series مسابقات نهایی بیسبال
ending بخش نهایی چیزی
decreasing marginal cost هزینه نهایی نزولی
draft report گزارش نیمه نهایی
front end نرم افزار نهایی
finales اهنگ نهایی اخر
final measurement اندازه گیری نهایی
final invoice صورت حساب نهایی
final heading مسیر پرواز نهایی
final decision رای قطعی و نهایی
finishing strokes دست کاری نهایی
face formwork قالب بندی نهایی
finale اهنگ نهایی اخر
end user استفاده کننده نهایی
margin land حد نهایی بازده زمین
final approach مسیر نهایی فرود
final temperature درجه حرارت نهایی
ultimacy حالت نهایی غائیت
final protocol مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
reserve price قیمت نهایی بهای قطعی
final drive چرخ گرداننده نهایی شنی
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
final heading سمت پرواز یا حرکت نهایی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
return گزارش نهایی هیات تحقیق
scope نقطه توجه طرح نهایی
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
diminishing marginal product منحنی نزولی محصول نهایی
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
final shaving پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
quarterfinal دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
finality اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
semi-finalists شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalist شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
imprisonment محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
all the way اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com