Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
go through
<idiom>
جستجو وکنکاش کردن
Other Matches
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributing
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
to feel after any thing
جستجو کردن
snook
جستجو کردن
seeking
جستجو کردن
scours
جستجو کردن
scoured
جستجو کردن
scour
جستجو کردن
hunt after
جستجو کردن
seach
جستجو کردن
hunt for
جستجو کردن
searchingly
جستجو کردن
search
جستجو کردن
to scratch about
جستجو کردن
to search after
جستجو کردن
seeks
جستجو کردن
to browse through
جستجو کردن
to rummage
جستجو کردن
to smell about
جستجو کردن
seeds
جستجو کردن
hunt up
جستجو کردن
ransacks
جستجو کردن
ransacking
جستجو کردن
searches
جستجو کردن
mouse
جستجو کردن
mouses
جستجو کردن
ransack
جستجو کردن
to search
جستجو کردن
ransacked
جستجو کردن
track down
<idiom>
جستجو کردن
seek
جستجو کردن
to hunt up
جستجو کردن
searched
جستجو کردن
surveillance
جستجو کردن
seed
جستجو کردن
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
to search
گشتن
[جستجو کردن]
to sift through something
با زیر و رو جستجو کردن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
to hunt out
جستجو کردن ویافتن
to grub about
جستجو کردن
[برای]
to grub
جستجو کردن
[برای]
to make r. after something
چیزی را جستجو کردن
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
grubs
زمین کندن جستجو کردن
grubbed
زمین کندن جستجو کردن
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
grub
زمین کندن جستجو کردن
inspecting
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
to dig up
با به هم زدن
[جستجو کردن]
از خاک در آوردن
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
head-hunting
<idiom>
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
hunts
صید کردن جستجو کردن در
combed
شانه کردن جستجو کردن
hunted
صید کردن جستجو کردن در
attempted
تقلا کردن جستجو کردن
attempting
تقلا کردن جستجو کردن
comb
شانه کردن جستجو کردن
attempt
تقلا کردن جستجو کردن
combing
شانه کردن جستجو کردن
fish
جستجو کردن طلب کردن
hunting
شکار کردن جستجو کردن
hunt
صید کردن جستجو کردن در
to look up
نگاه کردن جستجو کردن
fishes
جستجو کردن طلب کردن
attempts
تقلا کردن جستجو کردن
fished
جستجو کردن طلب کردن
searched
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
query
جستجو
researching
جستجو
rummaged
جستجو
rummage
جستجو
research
جستجو
researches
جستجو
researched
جستجو
searches
جستجو
rummages
جستجو
rummaging
جستجو
right of search
حق جستجو
hunt
جستجو
hunts
جستجو
prowls
جستجو
prowling
جستجو
hunted
جستجو
prowl
جستجو
searchingly
جستجو
quests
جستجو
quest
جستجو
database
جستجو
databases
جستجو
queried
جستجو
queries
جستجو
prowled
جستجو
inquisitions
جستجو
inquisition
جستجو
look up
جستجو
querying
جستجو
probes
جستجو
on the lurk
در جستجو
probed
جستجو
probe
جستجو
investigation
جستجو
investigations
جستجو
search
جستجو
seeking
جستجو
seeks
جستجو
seek
جستجو
searched
جستجو
searching time
زمان جستجو
seeker
جستجو کننده
search result
نتیجه جستجو
searchless
بدون جستجو
quester
جستجو کننده
search and replace
جستجو و جایگزینی
corrective maintenance
عمل جستجو
search results
نتایج جستجو
mouser
جستجو کننده
elimination
در حین جستجو
search key
کلید جستجو
search string
رشته جستجو
hunt out
با جستجو یافتن
searchable
قابل جستجو
search cycle
چرخه جستجو
search memory
حافظه جستجو
searcher
جستجو کننده
searchers
جستجو کننده
disquisition
تحقیق جستجو
average seek time
مدت متوسط جستجو
HTTPD
تصدیق و جستجو باشد
total search result
مجموع نتیجه جستجو
seek
جستجو برای یافتن
search results
نتیجه های جستجو
exhaustive search
جستجو هر رکورد در پایگاه
global search and replace
جستجو و جایگزینی سراسری
fibonacci search
جستجو فیبو ناجی
seeking
جستجو برای یافتن
snooker
بوکش جستجو کننده
seeks
جستجو برای یافتن
had searched
اگر جستجو میکردید
tracers
طراح جستجو کننده
tracer
طراح جستجو کننده
traceable
جستجو کردنی یافتنی
searched
جستجو برای یک موضوع داده
searchingly
جستجو برای یک موضوع داده
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
search
جستجو برای یک موضوع داده
searches
جستجو برای یک موضوع داده
omission factor
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
They searched the whole town .
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
inscrutably
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
scavenging
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
browse
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browsed
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
match
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
browses
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
matches
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
area
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
factor
در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
areas
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
dichotomizing search
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
factors
در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
globally
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
seeking
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeks
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
global
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
seek
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
trapdoor
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
WAIS
سیستمی که به کاربر امکان جستجو اطلاعات ذخیره شده در اینترنت میدهد
trapdoors
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
orbiting
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
disjunctive search
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
snooping
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
to frisk
[a person]
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
snoop
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
Shockwave
سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
retrieval
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
browser
برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com