Dictiornary-Farsi | جمجمه استعداد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 191 (2 milliseconds)

English	Persian
sconce	جمجمه استعداد


Other Matches

average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
crania	جمجمه
cranium	جمجمه
skull	جمجمه
acranial	بی جمجمه
craniums	جمجمه
skulls	جمجمه
scalp	جمجمه
brainpan	جمجمه
scalps	جمجمه
craniometry	جمجمه سنجی
death's head	جمجمه مرده
phrenologist	جمجمه شناس
cranioscopy	جمجمه نگاری
skull	جمجمه فرق سر
craniometer	جمجمه پیما
cranial capacity	گنجایش جمجمه
phrenologist	جمجمه خوان
pans	کفه جمجمه
pan-	کفه جمجمه
skulls	جمجمه فرق سر
cranial index	شاخص جمجمه
cranial nerve	عصب جمجمه
skull and crossbones	جمجمه و دو استخوان
craniate	جمجمه دار
pan	کفه جمجمه
phrenology	جمجمه خوانی
craniologist	جمجمه شناس
craniology	جمجمه شناسی
microcephalia	سر کوچکی جمجمه کوچک
phrenological	وابسته به جمجمه خوانی
pericranium	قسمت خارجی جمجمه
phrenology	علم براهین جمجمه
endocrane	سطح درونی جمجمه
osteocranium	قسمت استخوانی جمجمه
craniological	وابسته به جمجمه شناسی
phrenology	جمجمه شناسی روانی
sagittal	وابسته به درز سهمی جمجمه
cranial index	صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
crossbones	تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
pithecanthropus	انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
talents	استعداد
cabiler	استعداد
talent	استعداد
talented	استعداد
aptness	استعداد
amplitude	استعداد
potentiality	استعداد
potentialities	استعداد
brilliance	استعداد
verve	استعداد
liability to disease	استعداد
endowments	استعداد
endowment	استعداد
parted	با استعداد
aptitudes	استعداد
aptitude	استعداد
ingenuity	استعداد
ungifted	بی استعداد
talentless	بی استعداد
gormless	کم استعداد
gifted	با استعداد
turns	استعداد
susceptibility	استعداد
inapt	بی استعداد
turn	استعداد
susceptivity	استعداد
property	استعداد
capacities	استعداد
geniuses	استعداد
genius	استعداد
unintelligent	بی استعداد
capability	استعداد
predispostion	استعداد
capacity	استعداد
simpleminded	کم استعداد
palooka	بوکسور بی استعداد
child prodigy	بچهبا استعداد
caliber	گنجایش استعداد
command strength	استعداد یکان
occupational aptitude	استعداد شغلی
indisposedness	عدم استعداد
imitativeness	استعداد تقلید
risible faculty	استعداد خنده
resistibility	استعداد مقاومت
reproductivity	استعداد هم اوری
war strenght	استعداد جنگی
division slice	استعداد لشگری
reproductivity	استعداد تولید
end strength	استعداد نهایی
mechanical aptitude	استعداد فنی
frost susceptibility	استعداد یخزدگی
flair	استعداد خصیصه
indisposition	عدم استعداد
aptitude test	ازمون استعداد
cleverness	هوشیاری استعداد
capacities	استعداد مقام
capacities	گنجایش استعداد
shifts	نوبتی استعداد
artistry	استعداد هنرپیشگی
capacity	استعداد مقام
art	استعداد استادی
capacity	گنجایش استعداد
cleverest	باهوش با استعداد
cleverer	باهوش با استعداد
tendencies	توجه استعداد
aptitude tests	ازمون استعداد
clever	باهوش با استعداد
capability	استعداد پیشرفت
indispositions	عدم استعداد
scholastic aptitude	استعداد تحصیلی
authorized strength	استعداد مجاز
strengths	استعداد رزمی
arts	استعداد استادی
liabilities	بدهکاری استعداد
artistic aptitude	استعداد هنری
tendency	توجه استعداد
strength	استعداد رزمی
liability	بدهکاری استعداد
academic aptitude	استعداد تحصیلی
shifted	نوبتی استعداد
capable	با استعداد صلاحیتدار
shift	نوبتی استعداد
phrenologically	ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
fabllibility	استعداد خطا کردن
scholastic aptitude test	ازمون استعداد تحصیلی
versatile	دارای استعداد و ذوق
able	با استعداد صلاحیت دار
reduced strenght	حداقل استعداد جنگی
talent for musics	استعداد یا ذوق موسیقی
potentialize	دارای استعداد کردن
physical aptitude test	ازمون استعداد جسمانی
accountable strength	استعداد قابل توجه
the talnet of the country	مردم با استعداد کشور
natural	مسلم استعداد ذاتی
effective strength	استعداد رزمی موثر
differential aptitude tests	ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
allotropy	استعداد تغییر و تبدیل
potentially	با داشتن استعداد نهانی
knack	صدای شلاق استعداد
accountable strength	استعداد قابل محاسبه
attack size	استعداد وسایل درگیر در تک
flatlander	موج سوار کم استعداد
gifts	دارای استعداد کردن
gifted	موید شخص با استعداد
manpower cieling	سطح استعداد پرسنل
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
gift	استعداد پیشکش کردن
level of strength	میزان استعداد رزمی
level of strength	سطح استعداد رزمی
vocational aptitude test	ازمون استعداد شغلی
gift	دارای استعداد کردن
gifts	استعداد پیشکش کردن
habiliment	جامه استعداد فکری
naturals	مسلم استعداد ذاتی
Iranians have a gift of tongues.	ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating	تعیین میزان استعداد خود
potential	دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
peace time complement	استعداد مجاز زمان صلح
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
potentialities	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculties	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
edacity	استعداد خوردن شکم پرستی
potentiality	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
personnel ceiling	سقف استعداد مجاز پرسنلی
battle bill	فهرست استعداد رزمی ناو
strengths	قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester	شاعربی استعداد وکم مایه
faculty	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
peace time establishment	جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور
minnesota clerical aptitude test	ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
rimester	قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
one's light s	نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change	اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
manning level	درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out	ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic	دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout	ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complements	استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing	استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented	استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement	استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient	ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility	عدم استعداد عدم تاثر
combat power	نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength	استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر