English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
counterbid جواب خریداربه فروشنده
Other Matches
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
irresponsive جواب ندهنده بی جواب
dealer فروشنده
saleswoman زن فروشنده
sales woman فروشنده زن
saleswomen زن فروشنده
salesman فروشنده
sales clerk فروشنده
dealers فروشنده
sales man فروشنده
monger فروشنده
seller فروشنده
sales clerks فروشنده
salesgirl فروشنده
salesgirls فروشنده
salespeople فروشنده
sellers فروشنده
salesperson فروشنده
salespersons فروشنده
salesmen فروشنده
suppliers فروشنده
bargainer فروشنده
vendor فروشنده
alienator فروشنده
frontsman فروشنده
vender فروشنده
shopman فروشنده
vendors فروشنده
supplier فروشنده
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
sellers surplus مازاد فروشنده
tallyman فروشنده اقساطی
seller's market بازار فروشنده
seller's option انتخاب فروشنده
seller's option اختیار فروشنده
salesclerk فروشنده مغازه
traveling salesman فروشنده سیار
sales man فروشنده سیار
traveling man فروشنده سیار
runners فروشنده سیار
caveat venditor اخطار به فروشنده
dealer فروشنده معاملات چی
dealers فروشنده معاملات چی
saleswomen بانوی فروشنده
saleswoman بانوی فروشنده
marginal seller فروشنده نهائی
counter jumper فروشنده دکان
computer salesman فروشنده کامپیوتر
computer vendor فروشنده کامپیوتر
runner فروشنده سیار
duopoly در انحصار دو فروشنده
recalcitrance جواب رد
counterplea جواب رد
replied جواب
antiphony جواب
irreprovable بی جواب
in reply to در جواب
reply جواب
replying جواب
recalcitrancy جواب رد
repost جواب
resolvent جواب
replies جواب
comeback جواب
response جواب
whyŠthere is the answer در سر جواب
comebacks جواب
riposting جواب
ripostes جواب
riposted جواب
riposte جواب
rejoinders جواب
rejoinder جواب
responses جواب
plumassier فروشنده پرهای ارایشی
haberdasher فروشنده لباس مردانه
haberdashers فروشنده لباس مردانه
supplier at arm's length فروشنده آزاد [اقتصاد]
ironmongers فروشنده اهن الات
ironmonger فروشنده اهن الات
herborist فروشنده گیاهان طبی
cutler فروشنده الات برنده
caveat venditor ملتفت بودن فروشنده
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
aytomobile dealer فروشنده یا دلال اتومبیل
hardwareman فروشنده افزارواسباب فلزی
herbist فروشنده گیاهان طبی
herbalists فروشنده گیاهان طبی
trinketer فروشنده جواهر بدلی
herbalist فروشنده گیاهان طبی
stationers فروشنده لوازم التحریر
outfitters فروشنده لوازم شکار
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
outfitter فروشنده لوازم شکار
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
third party vendor فروشنده دسته سوم
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
offeror فروشنده عرضه کننده
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
stationer فروشنده لوازم التحریر
to give the mitten جواب کردن
to make a response جواب دادن
reply paid جواب قبول
responsory جواب جماعت
counter memorial جواب یادداشت
A correct answer. جواب صحیح
snip snap جواب زیرکانه
The wrong answer. جواب غلط
A straightforward answer. جواب سر راست
have it <idiom> به جواب رسیدن
toss off <idiom> حاضر جواب
question answer سئوال- جواب
reply paid /RP/ [reply prepaid] جواب قبول
recitative جواب دادن
response position مکان جواب
voice response جواب صوتی
send away جواب دادن
irrefragably بطور بی جواب
answer pennant پرچم جواب
brusque پیش جواب
auto answer خود جواب
favourable جواب مساعد
answered : جواب پاسخ
respond جواب دادن
answering : جواب پاسخ
responded جواب دادن
answer mode حالت جواب
an abrupt answer جواب تند
responds جواب دادن
answers : جواب پاسخ
nope جواب منفی
answer : جواب پاسخ
answerable جواب دار
unanswerable جواب ناپذیر
undertaker جواب گو مسئول
undertakers جواب گو مسئول
undertaking جواب گو مسئول
interlocutor جواب دهنده
interlocutors جواب دهنده
asking price قیمت مورد مطالبهی فروشنده
clerk کارمند دفتری فروشنده مغازه
hawkers فروشنده دوره گرد وجار زن
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
value added reseller فروشنده تکمیلی دسته دوم
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
suppliers rating درجه بندی نمودن فروشنده ها
hawker فروشنده دوره گرد وجار زن
clerks کارمند دفتری فروشنده مغازه
corsetiere فروشنده شکم بند زنانه
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
A crushing reply(retort). جواب دندان شکن
to return a greeting جواب سلام دادن
He answered nothing. اصلا جواب نداد
repartee جواب شوخی امیز
to comply [with] [به نیازی] جواب دادن
to meet [به نیازی] جواب دادن
sallies جواب سریع و زیرکانه
sockdologer اتمام حجت جواب
sockdolager اتمام حجت جواب
sally جواب سریع و زیرکانه
answer جواب احتیاج را دادن
telephone responder جواب دهنده تلفن
To dismiss(sack,discharge)someone. کسی را جواب کردن
corespondent مسئول جواب گویی
counterclaim جواب به ادعای شاکی
rebut جواب متقابل دادن
rebuts جواب متقابل دادن
rebutted جواب متقابل دادن
rebutting جواب متقابل دادن
In response (reply) to your letter. در جواب نامه تان
Touché! خوب جواب دادی!
unique solution جواب منحصر بفرد
unansweable بی جواب تکذیب ناپذیر
flea in one's ear <idiom> جواب دندان شکن
replied جواب شفاهی دفاعیه
retort جواب متقابل تلافی
retort جواب متقابل دادن
answers جواب احتیاج را دادن
replying جواب شفاهی دفاعیه
answering جواب احتیاج را دادن
to accommodate [به نیازی] جواب دادن
retorts جواب متقابل دادن
have her cable لنگر جواب دادن
answered جواب احتیاج را دادن
out in left field <idiom> از جواب صحیح دورشدن
talk back <idiom> بی ادبانه جواب دادن
replies جواب شفاهی دفاعیه
retorts جواب متقابل تلافی
reply جواب شفاهی دفاعیه
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
private treaty معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
Why don't you answer? چرا جواب نمی دهید؟
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com