Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
You have got odd socks on .
جورابهایت را لنگه به لنگه پوشیده ای
Other Matches
These gloves do not match .
این دستکشها لنگه به لنگه است
two leafs door
در دو لنگه
bale
لنگه
bales
لنگه
pendants
لنگه
pendant
لنگه
mate
لنگه
winging
لنگه
wing
لنگه
conpanion
لنگه
mated
لنگه
door leaf
لنگه در
leaf of door
لنگه در
mates
لنگه
window leaf
لنگه پنجره
leaf
لنگه ورقه
opening leaf
لنگه واشو
match
لنگه همسر
matches
لنگه همسر
upper chord
لنگه خرپا
rafters
لنگه خرپا
rafter
لنگه خرپا
three panes window
پنجره سه لنگه
solid door
لنگه در توپر
rib
گچی لنگه باریکه
coach fellow
یک لنگه اسب کالسکه
It is unque . It is matchless.
بی لنگه است (بی نظیر )
an odd slipper
یک لنگه کفش سر پایی
doublet
نوعی یل یا نیم تنه لنگه
doublets
نوعی یل یا نیم تنه لنگه
Please give the other foot .
لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Where is the mate ( companion ) of this glove ?
لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
of an unknown parentage
پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
florid
پوشیده از گل
veiled
پوشیده
crypto
پوشیده
privates
پوشیده
overcast
پوشیده
private
پوشیده
impenetrable
پوشیده
furry
خز پوشیده
crested
پوشیده
defilade
پوشیده
furriest
خز پوشیده
feathered
پوشیده
recondite
پوشیده
occult
پوشیده
latent
پوشیده
shaded
پوشیده
larvated
پوشیده
covert
پوشیده
inapparent
پوشیده
painted
پوشیده
dressed
پوشیده
acloud
پوشیده از ابر
covered space
فضای پوشیده
armor basis
پوشیده با زره
bosky
پوشیده از بوته
bosky
پوشیده ازبیشه
covered position
موضع پوشیده
covered space
فضای سر پوشیده
scurvy
پوشیده از شوره
shrubby
پوشیده از بوته
cryptical
پوشیده مرموز
efflorescent
پوشیده ازگرداملاح
cryptogenous
پوشیده سبب
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
beetle
پوشیده شدن
masked epilepsy
صرع پوشیده
masked depression
افسردگی پوشیده
latent defect
نقض پوشیده
glace
پوشیده ازشکر
kerchiefed or chift
بادستمال پوشیده
ivied
پوشیده از پاپیتال
habilitate
لباس پوشیده
panoplied
زره پوشیده از سر تا پا
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
cryptonimous
پوشیده نام
cryptonym
نام پوشیده
scanned image
تصویر پوشیده
sadly dressed
جامه غم پوشیده
defiladed area
منطقه پوشیده
beetles
پوشیده شدن
rolling country
زمین پوشیده
robed in bleck
سیاه پوشیده
plumbeous
پوشیده از سرب
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
mystic sense
معنی پوشیده
verrucose
پوشیده از گندمه
verrucous
پوشیده از گندمه
covert
پوشیده پوشپر
storehouses
انبار سر پوشیده
grassy
پوشیده از چمن
blotchy
پوشیده از لکه
storehouse
انبار سر پوشیده
secrets
اسرارامیز پوشیده
snowy
پوشیده از برف
shod
کفش پوشیده
concealed
پوشیده شده
cloudy
پوشیده از ابر
snow clad
برف پوشیده
covered approach
مسیر پوشیده
solvated
حلال پوشیده
surmounted with snow
پوشیده از برف
icier
پوشیده از یخ بسیارسرد
stubbly
پوشیده از کاهبن
iciest
پوشیده از یخ بسیارسرد
icy
پوشیده از یخ بسیارسرد
uncovered
غیر پوشیده
secret
اسرارامیز پوشیده
feathery
پوشیده ازپر
occultly
بطور پوشیده یا پنهان
in mourning
جامه ماتم پوشیده
incog
پوشیده بانام عوضی
pruinose
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
squamose
پوشیده از فلس یاپولک
stellular
پوشیده ازستارگان کوچک
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
scutate
پوشیده از فلسهای بزرگ
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
tussocky
پوشیده ازکلاله مو یا علف
woolfell
پوست پوشیده ازپشم
woolskin
پوست پوشیده ازپشم
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
rich clad
جامه فاخر پوشیده
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
reconditely
بطور پوشیده یا عمیق
verdant
پوشیده از سبزه بی تجربه
hiddenly
بطور پوشیده و مکتوم
covered approach
راه نفوذی پوشیده
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
woody
چوبی پوشیده از چوب
culverts
مجرای سر پوشیده ابرو
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
dressed up to the nines
با دقت لباس پوشیده
dressed in scarlet
جامه سرخ پوشیده
gesso
سطح پوشیده از بتونه
he wears black
سیاه پوشیده است
dressed inred
جامه سرخ پوشیده
ermined
جامه قاقم پوشیده
he is thinly dressed
کم لباس پوشیده است
bushed
ازبوته پوشیده شده
frosted
پوشیده ازشبنم یخ زده
solvated proton
پروتون حلال پوشیده
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
defilade
گودال پوشیده از دید و تیر
She was dressed in the latest fashion .
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
she was prettily dressed
جامه قشنگ پوشیده بود
acinarious
پوشیده شده از حفرههای کروی
snow-capped
دارای قله پوشیده از برف
spinose
پوشیده شده ازخارهای زیاد
soddy
پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
the matter was kept private
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
turfy
پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
mask
زمین پوشیده از دید و تیر
masks
زمین پوشیده از دید و تیر
ceil
[پوشیده شده با روکوب چوبی]
lepidote
پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
smoggy
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
hidden
پنهان کرده شده پوشیده
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
he is thinly dressed
لباس نازک پوشیده است
pollinose
پوشیده ازگردههای زرد رنگ
puberulent
پوشیده شده از موهای ریز
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
spiny
پوشیده شده ازخارهای زیاد
under pledge of secrecy
با این قول که راز پوشیده بماند
slushy
<adj.>
پوشیده ازبرف آب دار با گل
[اصطلاح روزمره]
wooded
پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
pilose
پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
she wears a shirt
پیراهن پوشیده است برتن دارد
slipcover
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
encapsulated
فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
frosts
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
thicketed
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
slipper bath
یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
scrubs
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
scrubbed
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
geode
سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
to gloze over one's words
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
footprint
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com