Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
resilience
حالت ارتجاعی
resiliency
حالت ارتجاعی
Search result with all words
spring
حالت ارتجاعی فنر پریدن
springs
حالت ارتجاعی فنر پریدن
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
elastic
ارتجاعی
elasticity
ارتجاعی
resillient
ارتجاعی
reactionist
ارتجاعی
elastic limit
حد ارتجاعی
reactionary
ارتجاعی
limit of elasticity
حد ارتجاعی
reactionaries
ارتجاعی
recessive
ارتجاعی بازگشتی
elastic behavior
رفتار ارتجاعی
elastic equilibrium
تعادل ارتجاعی
elastic buckling
کمانش ارتجاعی
elastic behavior
حرکت ارتجاعی
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
yield strength
تاب ارتجاعی
elastic stability
پایداری ارتجاعی
elastic restraint
گیرداری ارتجاعی
elastic properties
خواص ارتجاعی
elastic modulus
ضریب ارتجاعی
elastic design
طرح ارتجاعی
elastic limit
مرز ارتجاعی
elastic limit
حد بر جهندگی حد ارتجاعی
tonicity
نیروی ارتجاعی
elasticity
قابلیت ارتجاعی
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی
inelastic
غیر ارتجاعی
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
delayed elastic response
واکنش ارتجاعی تاخیری
inelastic
بدون قوه ارتجاعی
non linerly elastic
ارتجاعی غیر خطی
one track
فاقد قوه ارتجاعی
rebound
دارای قوه ارتجاعی
rebounding
دارای قوه ارتجاعی
rebounds
دارای قوه ارتجاعی
elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
shear modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی برشی
rebounded
دارای قوه ارتجاعی
modulus of elasticity in shear
ضریب ارتجاعی برشی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
instantaneous elastic deformation
تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
tangent modules theory
تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
rebounds
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded
دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
ether
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
febricity
حالت تب
tempered
حالت
stances
حالت
state
حالت
stating
حالت
temper
حالت
stated
حالت
feverishness
حالت تب
stance
حالت
state-
حالت
moods
حالت
pyreticosis
حالت تب
cases
حالت
fettle
حالت
ill conditioned
بد حالت
case
حالت
idiocrasy
حالت
posturing
حالت
postures
حالت
self
حالت
tempers
حالت
states
حالت
condition
حالت
glass eyed
بی حالت
posture
حالت
queasiness
حالت قی
postured
حالت
phased
حالت
grain
حالت
line condition
حالت خط
disposition
حالت
estate
حالت
manner
حالت
status
حالت
if
حالت
expressions
حالت
phase
حالت
expression
حالت
phases
حالت
makes
حالت
make
حالت
unexpressive
بی حالت
situation
حالت
predicament
حالت
predicaments
حالت
estates
حالت
temperaments
حالت
temperament
حالت
attitudes
حالت
attitude
حالت
situations
حالت
mood
حالت
crudely
در حالت خامی
kashrut
حالت جواز
ignition condition
حالت احتراق
jussive
حالت امری
fluidity
حالت مایعی
idle position
حالت سکون
feminity
حالت زنانه
isopiestic
حالت فشارمتعادل
in a state of depression
در حالت افسردگی
insert mode
حالت درج
incipience
حالت نخستین
in form
خوش حالت
defensive
حالت تدافع
sulkily
با حالت قهر
incipincy
حالت نخستین
accusative
حالت مفعولی
initial state
حالت اغازی
input mode
حالت ورودی
inactive status
حالت انتساب
defensively
با حالت تدافع
nervousness
حالت عصبانی
defensively
حالت دفاعی
genitive
حالت اضافه
continuum state
حالت پیوستار
command mode
حالت فرماندهی
colloidal state
حالت کلوییدی
circumstantiality
حالت وکیفیت
circuit opening
حالت مدارباز
childishness
حالت بچگی
chararcter mode
حالت دخشهای
burst mode
حالت پیوسته
borderline state
حالت مرزی
balminess
حالت مرهمی
balanced state
حالت متعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت تعادل
automatism
حالت خودکاری
atilt
با حالت حمله
energy state
حالت انرژی
eigenstate
حالت انرژی
conversational mode
حالت محاورهای
conjugality
حالت زناشویی
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
deadness
حالت مرده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
downiness
حالت کرکی
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
drowsihead
حالت نیمخواب
eburnation
حالت عاجی
arborescence
حالت شاخهای
antisepsis
حالت ضد عفونی
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
goutiness
حالت نقرسی
grittiness
حالت شنی
ground state
حالت پایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com