Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
English
Persian
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phase
حالت
line condition
حالت خط
tempers
حالت
temper
حالت
tempered
حالت
status
حالت
expression
حالت
manner
حالت
disposition
حالت
situation
حالت
situations
حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
ill conditioned
بد حالت
makes
حالت
phased
حالت
posture
حالت
postured
حالت
postures
حالت
posturing
حالت
fettle
حالت
moods
حالت
mood
حالت
stances
حالت
stance
حالت
make
حالت
if
حالت
estates
حالت
idiocrasy
حالت
glass eyed
بی حالت
case
حالت
cases
حالت
self
حالت
estate
حالت
feverishness
حالت تب
febricity
حالت تب
predicament
حالت
predicaments
حالت
unexpressive
بی حالت
phases
حالت
condition
حالت
pyreticosis
حالت تب
state
حالت
grain
حالت
state-
حالت
queasiness
حالت قی
stated
حالت
states
حالت
temperaments
حالت
stating
حالت
expressions
حالت
temperament
حالت
vegetality
حالت گیاهی
burst mode
حالت پیوسته
command mode
حالت فرماندهی
vascularity
حالت عروقی
stable state
حالت پایا
spin state
حالت اسپین
sphericity
حالت کروی
verticality
حالت عمودی
chararcter mode
حالت دخشهای
childishness
حالت بچگی
sponginess
حالت ابری
borderline state
حالت مرزی
circuit opening
حالت مدارباز
circumstantiality
حالت وکیفیت
verdancy
حالت سبزی
steady state
حالت پایا
colloidal state
حالت کلوییدی
vascularity
حالت اوندی
downiness
حالت کرکی
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
unisexuality
حالت یک جنسی
eburnation
حالت عاجی
unipolarity
حالت یک قطبی
eigenstate
حالت انرژی
energy state
حالت انرژی
equation of state
معادله حالت
storminess
حالت توفانی
doughiness
حالت خمیری
doubtfulness
حالت تردید
unstable state
حالت ناپایا
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
triploidy
حالت سه تایی
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
creaminess
حالت سرشیری
deadness
حالت مرده
unpolarized state
حالت ناقطبیده
deliverable state
در حالت تحویل
deplorble condltion
حالت زار
equilibrium state
حالت تعادل
acedia
حالت خ-لسه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
state of war
حالت مخاصمه
state of stress
حالت تنش
nervousness
حالت عصبانی
defensively
با حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
state of siege
حالت محاصره
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
state of rest
حالت ساکن
possessive
حالت اضافه
thirstily
با حالت تشنگی
dative
حالت برایی
stationary state
حالت ایستاده
normality
حالت عادی
individualism
حالت انفرادی
spring
حالت فنری
springs
حالت فنری
vein
حالت تمایل
veins
حالت تمایل
faintly
در حالت ضعف
steady state
حالت ثابت
state vector
بردار حالت
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
volcanism
حالت اتشفشانی
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
state function
تابع حالت
stasis
حالت سکون
viduity
حالت زن بیوه
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
state of equilibrium
حالت تعادل
amentia
حالت هذیان
vorticity
حالت گردابی
drowsihead
حالت نیمخواب
gen
حالت مالکیت
gen
حالت اضافه
y position
حالت- ایگرگ
well disposed
خوش حالت
waxiness
حالت مومی
waviness
حالت موجی
accidentalness
حالت اتفاقی
inactive status
حالت انتساب
wait state
حالت انتظار
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
vulcanicity
حالت اتشفشانی
affectedly
با حالت بخودگرفته
affectivity
حالت عاطفی
balminess
حالت مرهمی
erectness
حالت عمودی
repellency
حالت دفع
mode indicator
نشانگر حالت
rapturously
با حالت بیخودی
ragingly
با حالت خشم
tangency
حالت مماس
mopishly
با حالت افسرده
multiplex mode
حالت تسهیم
torpidity
حالت بیحالی
queasiness
حالت تهوع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com