English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
vorticity حالت گردابی
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
vortiginous گردابی
abysmal گردابی
abysmally گردابی
abyssal گردابی
vortical گردابی
vortices گردابی
vortexes گردابی
vortex گردابی
awhirl گردابی
swirly گردابی
whirling حرکت گردابی
whirl حرکت گردابی
vortex motion حرکت گردابی
eddy current جریان گردابی
whirls حرکت گردابی
eddy vicosity لزوجت گردابی
turbulence جریان گردابی
whirled حرکت گردابی
eddy vicosity کندروی گردابی
rip current جریان اب گردابی
eddy current losses تلفات جریان گردابی
turbolence chamber اطاق جریان گردابی
vortices جریان حلقوی یا گردابی
vortex جریان حلقوی یا گردابی
vortexes جریان حلقوی یا گردابی
burbles جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burble جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbling جریانهای گردابی و اشفته درسیال
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
febricity حالت تب
postures حالت
situation حالت
pyreticosis حالت تب
disposition حالت
manner حالت
predicament حالت
posture حالت
expression حالت
expressions حالت
estates حالت
estate حالت
postured حالت
situations حالت
predicaments حالت
phases حالت
glass eyed بی حالت
attitude حالت
line condition حالت خط
cases حالت
posturing حالت
self حالت
case حالت
temper حالت
tempered حالت
tempers حالت
makes حالت
feverishness حالت تب
make حالت
if حالت
ill conditioned بد حالت
queasiness حالت قی
attitudes حالت
idiocrasy حالت
state- حالت
temperaments حالت
stated حالت
states حالت
unexpressive بی حالت
temperament حالت
phased حالت
phase حالت
state حالت
condition حالت
moods حالت
fettle حالت
mood حالت
stating حالت
status حالت
stances حالت
grain حالت
stance حالت
heat proof quality حالت نسوزی
glassy state حالت شیشهای
erectness حالت عمودی
ground state حالت پایه
goutiness حالت نقرسی
grittiness حالت شنی
hang over حالت خماری
input mode حالت ورودی
humanness حالت انسانیت
i.c. حالت اولیه
iciness حالت یخی
domesticity حالت اهلی
possessives حالت اضافه
incipincy حالت نخستین
possessive حالت اضافه
initial state حالت اغازی
insert mode حالت درج
isopiestic حالت فشارمتعادل
thirstily با حالت تشنگی
dative حالت برایی
jussive حالت امری
kashrut حالت جواز
fluidity حالت مایعی
resilience حالت ارتجاعی
idiocrasy حالت مخصوص
defensively با حالت تدافع
nervousness حالت عصبانی
vitreus state حالت شیشهای
idle position حالت سکون
ignition condition حالت احتراق
in a state of depression در حالت افسردگی
in form خوش حالت
inactive status حالت انتساب
incipience حالت نخستین
crudely در حالت خامی
kashruth حالت جواز
circuit opening حالت مدارباز
counterpoise حالت تعادل
creaminess حالت سرشیری
automatism حالت خودکاری
deadness حالت مرده
deliverable state در حالت تحویل
deplorble condltion حالت زار
atilt با حالت حمله
arborescence حالت شاخهای
master mode حالت راهبر
doubtfulness حالت تردید
doughiness حالت خمیری
antisepsis حالت ضد عفونی
downiness حالت کرکی
childishness حالت بچگی
corresponding state حالت متنافر
balanced state حالت تعادل
circumstantiality حالت وکیفیت
chararcter mode حالت دخشهای
burst mode حالت پیوسته
borderline state حالت مرزی
balminess حالت مرهمی
colloidal state حالت کلوییدی
balanced state حالت متعادل
command mode حالت فرماندهی
balanced state حالت متوازن
conjugality حالت زناشویی
continuum state حالت پیوستار
conversational mode حالت محاورهای
drinking bout حالت مستی
drive state حالت سائقی
drowsihead حالت نیمخواب
accidentalness حالت اتفاقی
facial expression حالت چهره
febile دارای حالت تب
accusative حالت مفعولی
sulkily با حالت قهر
feminineness حالت زنانه
feminity حالت زنانه
final state حالت پایانی
genitive حالت اضافه
defensive حالت تدافع
free wheeling حالت خلاصی
fugitiveness حالت شخص
expressive eyes چشمان با حالت
excited state حالت برانگیخته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com