English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (9 milliseconds)
English Persian
color carrier حامل رنگ
Search result with all words
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
bearing زاویه حامل
carrier حامل
carrier برنامه حامل میکرب
carrier حامل غلطک حمال
carriers حامل
carriers برنامه حامل میکرب
carriers حامل غلطک حمال
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
caddie حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
caddying حامل وسایل بازیگر
linkman حامل مشعل
linkmen حامل مشعل
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
messenger طناب حامل
messengers طناب حامل
vehicle حامل رسانه
vehicle حامل
vehicles حامل رسانه
vehicles حامل
porter حامل
porters حامل
bearer حامل
bearer در وجه حامل
bearers حامل
bearers در وجه حامل
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
transport ترابری حامل
transported ترابری حامل
transporting ترابری حامل
transports ترابری حامل
comport دربرداشتن حامل بودن
comported دربرداشتن حامل بودن
comporting دربرداشتن حامل بودن
comports دربرداشتن حامل بودن
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
stretcher bearer حامل تخت روان
stretcher-bearer حامل تخت روان
stretcher-bearers حامل تخت روان
vector حامل بردار
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector حامل
vectors حامل بردار
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors حامل
stave روی خط حامل نوشتن
stave حامل
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
bearer bond سند حامل
bearer bond سند در وجه حامل
bearer cheque چک حامل
bearer cheque چک در وجه حامل
bearer stock اسناد در وجه حامل
bearing angle زاویه حامل
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
breech block carrier حامل کولاس
caddy حامل وسایل بازیگر
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carrier color signal پیام رنگی حامل
carrier detect کشف حامل
carrier detect تشخیص حامل
carrier frequency بسامد حامل
carrier frequency فرکانس حامل
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency فرکانس موج حامل
carrier gas گاز حامل
carrier system سیستم حامل
carrier wave موج حامل
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
conveyer حامل
conveyor حامل
current carrying conductor رسانای حامل بار
data carrier حامل داده ها
data carrier حامل داده
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
Other Matches
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
gerent حامل
video carrier حامل ویدئو
thurifer حامل مجمر
image carrier حامل تصویر
linkboy حامل مشعل
sound carrier حامل صوت
thurifer حامل بخوردان
vectorial حامل بردار
tape transport حامل نوار
payable to the bearer در وجه حامل
osborne shackle قلاب حامل
gestatorial حامل پاپ
messenger wire سیم حامل
radius vector شعاع حامل
perseus حامل راس الغول
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
persi حامل راس الغول
slaver کشتی حامل بردگان
weapon carrier حامل جنگ افزار
warrant to bearer به حواله کرد حامل
victualler کشتی حامل خواربار
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
strop ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com