Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
relative maximum	حداکثر نسبی
Other Matches
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
max min system	سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
relative plot	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
maximal oxygen uptake	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
proportional	نسبی
self relative	نسبی
relative code	کد نسبی
proportional limit	حد نسبی
consanguineous	نسبی
comparatives	نسبی
comparative	نسبی
relative humidity	نم نسبی
relative	نسبی
respective	نسبی
relative dispersion	پراکندگی نسبی
blood relationship	خویشاوندی نسبی
relative error	خطای نسبی
specific gravities	چگالی نسبی
relative frequency	بسامد نسبی
relative harmonic content	مانده نسبی
relative jurisdiction	صلاحیت نسبی
specific gravity	چگالی نسبی
genealogical	نسبی شجرهای
blood relationship	قرابت نسبی
relationship by blood	خویشاوندی نسبی
relationship by blood	قرابت نسبی
relative address	نشانی نسبی
relationship by bood	قرابت نسبی
proportional tax	مالیات نسبی
ipsative scale	مقیاس نسبی
proportional liability partnership	شرکت نسبی
distortion factor	مانده نسبی
persons related to another by descent	اقارب نسبی
emissivity	تابش نسبی
fractional error	خطای نسبی
relative address	آدرس نسبی
relative bearing	گرای نسبی
relative density	دانسیته نسبی
relative density	چگالی نسبی
relative compaction	تراکم نسبی
comparative advantage	برتری نسبی
comparative advantage	مزیت نسبی
comparative costs	هزینههای نسبی
comparative cover	پوشش نسبی
relative bearing	جهت نسبی
consanguinity	قرابت نسبی
ipsative score	نمره نسبی
relative humidity	رطوبت نسبی
sanguinity	قرابت نسبی
whole blood	قرابت نسبی
proportional representation	انتخابات نسبی
relative	خودی نسبی
relative solvation	حلالپوشی نسبی
relative term	لفظ نسبی
relative prices	قیمتهای نسبی
relative precision	دقت نسبی
stranger in blood	غیر نسبی
relativity	فرضیه نسبی
sib	منسوب نسبی
persons related to another by parentage	اقارب نسبی
relativism	نسبی نگری
relativeness	نسبی بودن
relative wind	باد نسبی
relative viscosity	گرانروی نسبی
relative velocity	سرعت نسبی
relative value	مقدار نسبی
relative permitivity	گذردهی نسبی
relative permeability	نفوذپذیری نسبی
self relative address	نشانی نسبی
relative majority	اکثریت نسبی
relative location	ترتیب نسبی
relative income	درامد نسبی
relative importance	اهمیت نسبی
relative solubility	انحلالپذیری نسبی
relative maximum	ماکزیمم نسبی
relative minimum	می نیمم نسبی
relative movement	حرکت نسبی
relative motion	حرکت نسبی
relative nullity	بطلان نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
strains	تغییر شکل نسبی
of relative importance	دارای اهمیت نسبی
strains	افزایش طول نسبی
purchasing power parity	نرخ نسبی مبادله
strain	تغییر شکل نسبی
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
strain	افزایش طول نسبی
sound level	شدت نسبی صوت
employment rate	میزان نسبی اشتغال
true air speed	سرعت نسبی هواپیما
relativize	بصورت نسبی در اوردن
relative addressing	نشانی دهی نسبی
relative addressing	نشان دهی نسبی
relative refractory period	دوره بی پاسخی نسبی
relative supersaturation	ابر سیری نسبی
relative deformation	تغییر شکل نسبی
relative coordinate system	دستگاه مختصات نسبی
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
relative coding	برنامه نویسی نسبی
relative coding	برنامه نویس نسبی
relative income hypothesis	فرضیه درامد نسبی
relative bearing	سمت نسبی ناو
cultural relativism	نسبی نگری فرهنگی
relativity of knowledge	نسبی بودن دانش
relative value of pieces	ارزش نسبی سوارها
lateral strain	تغییر شکل نسبی جانبی
recession	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
bel	واحد شدت نسبی توان
linear strain	تغییر شکل نسبی خطی
recessions	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
differential susceptibility and permeabi	مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
simple strain	تغییر طول نسبی ساده
comparative ve	اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
strain at failure	افزایش طول نسبی درگسیختگی
coefficient of relative efficiency organ	ضریب نسبی کارایی سازمان
relativity	فلسفه نسبیه نسبی بودن
elastic strain	تغییر شکل نسبی ارتجاعی
california bearing ratio	توان باربری نسبی کالیفرنیا
bulk strain	تغییر شکل نسبی حجمی
increase of strain	افزایش تغییر طول نسبی
maximal	حداکثر
outsides	حداکثر
uttermost	حداکثر
peaks	حداکثر
maximum	حداکثر
endurance	حداکثر
peak	حداکثر
peaking	حداکثر
outside	حداکثر
stress strain diagram	نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
stress strain curve	منحنی تنش به افزایش طول نسبی
strain energy	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
difference chart	جدول تعیین سمت و برد نسبی
elasticity of factor substitution	وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
cold straining	تغییر بعد نسبی در حالت سرد
maximum load	بار حداکثر
peak	حداکثر کاکل
maximum price	حداکثر بها
peak speed	حداکثر سرعت
peak voltage	ولتاژ حداکثر
maximum work	کار حداکثر
peak output	حداکثر تولید
optimum height	حداکثر ارتفاع
price ceilings	حداکثر قیمت
payloads	حداکثر بار
payload	حداکثر بار
peak demand	حداکثر تقاضا
high tides	حداکثر مد دریا
high tide	حداکثر مد دریا
wage ceiling	حداکثر دستمزد
maximum moment	حداکثر لنگر
maximum value	مقدار حداکثر
maximum thermometer	گرماسنج حداکثر
maximum profit	حداکثر سود
maximum prr ermissible	مجاز حداکثر
maximum power demand	مصرف حداکثر
peak load	بار حداکثر
maximum ratings	مقدار حداکثر
peaks	حداکثر کاکل
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum slope	حداکثر شیب
peak load	حداکثر بار
maximum speed	حداکثر سرعت
maximum output	خروجی حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
maximum duration	زمان حداکثر
peaking	حداکثر کاکل
maximum of intensity	حداکثر شدت
maximum limited stress	تنش حداکثر
global maximum	حداکثر مطلق
maximum capacity	فرفیت حداکثر
maximum available powere	توان حداکثر
submaximal	زیر حداکثر
maximum amplitude	دامنه حداکثر
full speed	حداکثر سرعت
maximization	به حداکثر رسانیدن
supercharge	خرج حداکثر
flank speed	حداکثر سرعت
flat out	حداکثر سرعت
maximal	وابسته به حداکثر
full bore	حداکثر تلاش
intensity maximum	حداکثر شدت
peak current	جریان حداکثر
maximum frequency	فرکانس حداکثر
maximum current	جریان حداکثر
maximum gain	تقویت حداکثر
maximum deflection	انحراف حداکثر
maximum density	حداکثر تراکم
maximum energy	انرژی حداکثر
maximum efficiency	راندمان حداکثر
maximum efficiency	حداکثر کارائی
maximum detector	اشکارساز حداکثر
maximum deviation	انحراف حداکثر
maximum demand	بار حداکثر
strain hardening	سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
superaerodynamics	ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
adjustable proportional module	نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com