Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
Other Matches
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
strike
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
grid
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
tech inspection
بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
grids
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawning
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
abinitio
از اغاز
jump off
اغاز
origins
اغاز
instep
اغاز
entranced
اغاز
get away
اغاز
outset
اغاز
beginnings
اغاز
initiation
اغاز
inception
اغاز
insteps
اغاز
kick-off
اغاز
kick-offs
اغاز
onset
اغاز
commencement
اغاز
scratch line
خط اغاز
terminus a que
اغاز
venues
اغاز
primordium
اغاز
entrances
اغاز
origin
اغاز
beginning
اغاز
entrance
اغاز
incipience or ency
اغاز
authorship
اغاز
inchoation
اغاز
originationu
اغاز
kick off
اغاز
exordium
اغاز
venue
اغاز
entrancing
اغاز
initio
در اغاز
initation
اغاز
getaways
اغاز
getaway
اغاز
launches
اغاز کردن
takeoff
اغاز پرش
primes
درجه یک اغاز
launch
اغاز کردن
launched
اغاز کردن
prime
درجه یک اغاز
jump off
اغاز حمله
launching
اغاز کردن
takeoffs
اغاز پرش
initialing
واقع در اغاز
revivals
اغاز رونق
inaugurate
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
incept
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
incipit
شروع و اغاز
debuts
اغاز کار
initial point
نقطه اغاز
inaugurates
اغاز کردن
alphas
اغاز شروع
to push off
اغاز کردن
alpha
اغاز شروع
introductive
اغاز کننده
initial
واقع در اغاز
push off
اغاز کردن
debut
اغاز کار
initialed
واقع در اغاز
revival
اغاز رونق
inaugurated
اغاز کردن
thru
از اغاز تاانتها
soft start
اغاز نرم
som
اغاز پیام
start bit
بیت اغاز
start of heading
اغاز سرفصل
start of message
اغاز پیام
start of taxt
اغاز متن
at first
در اغاز کار
at the start
در اغاز کار
begins
اغاز کردن
birth
اغاز زاد
nodal point
نقطه اغاز
inchoate
اغاز کردن
alpha and omega
اغاز و فرجام
uppermost
از اغاز از ابتدا
birth
اغاز کردن
births
اغاز زاد
births
اغاز کردن
begins
اغاز شدن
initials
واقع در اغاز
begin
اغاز شدن
to take to
اغاز نهادن
initiating
اغاز کردن
initiates
اغاز کردن
primed
درجه یک اغاز
wire to wire
از اغاز تا فرجام
commencing
اغاز کردن
initialling
واقع در اغاز
lead off
اغاز کردن
initiated
اغاز کردن
from a to izzard
از اغاز تا انجام
commences
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
self initiated
خود اغاز
initialled
واقع در اغاز
commenced
اغاز کردن
begin
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
leadoff
اغاز ضربت
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
eras
اغاز تاریخ عصر
era
اغاز تاریخ عصر
through
از اغاز تا انتها کاملا
flagman
پرچم دار خط اغاز
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
hajime
اغاز مبارزه کاراته
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
originated
اغاز شدن یاکردن
originate
اغاز شدن یاکردن
jump the gum
خطا در اغاز پرش
kick off
ضربه اغاز بازی
kickoff
ضربه اغاز بازی
to take arms
جنگ اغاز کردن
start bit
ذرهء اغاز نما
set position
اماده در نقطه اغاز
new departure
اغاز رویه تازه
reoccupy
دوباره اغاز کردن
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
aurora
سرخی شفق اغاز
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
originates
اغاز شدن یاکردن
originating
اغاز شدن یاکردن
preface
اغاز پیش گفتار
prefaces
اغاز پیش گفتار
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
pullulate
اغاز توسعه نهادن
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
decadence
فساد اغاز ویرانی
prefaced
اغاز پیش گفتار
upfield
نقطه اغاز بازی
prefacing
اغاز پیش گفتار
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
begins
اغاز نهادن شروع کردن
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
initialling
پاراف در اغاز قرار دادن
initials
پاراف در اغاز قرار دادن
initialed
پاراف در اغاز قرار دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com