Total search result: 218 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
horizontal scrolling |
حرکت افقی |
|
|
Search result with all words |
|
canard |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
canards |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scans |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
advection |
حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
blade flapping |
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی |
horizontal tab |
حرکت مکان نما به صورت افقی |
panning |
حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش |
pull shot |
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
raster |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
Other Matches |
|
planes |
افقی سطح افق افقی کردن |
level |
تراز سطح افقی افقی کردن |
leveled |
تراز سطح افقی افقی کردن |
plane |
افقی سطح افق افقی کردن |
levelled |
تراز سطح افقی افقی کردن |
levels |
تراز سطح افقی افقی کردن |
planing |
افقی سطح افق افقی کردن |
planed |
افقی سطح افق افقی کردن |
sliding wedge |
گاوه افقی یاکولاس افقی |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
laterad |
افقی |
lateral |
افقی |
horizontal |
افقی |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
horizontal hook |
قلاب افقی |
horizontal integration |
ادغام افقی |
horizontal growth |
رشد افقی |
putlog or lock |
تیر افقی |
horizontal candlepower |
شمع افقی |
horizontal integration |
تمرکز افقی |
horizontal combination |
ترکیب افقی |
horizontal crossbar |
میله افقی |
cross beam |
تیر افقی |
horizontal disparity |
ناهمخوانی افقی |
cross head |
تیر افقی |
horizontal boring |
سوراخکاری افقی |
horizontal integration |
انضمام افقی |
horizontal loading |
کولاس افقی |
horizontal wedge |
کولاس افقی |
horizontal taping |
مساحی افقی |
rhumb |
دایره افقی |
horizontal pump |
پمپ افقی |
straight |
افقی بطورسرراست |
horizontal section |
برش افقی |
jack arch |
طاق افقی |
straighter |
افقی بطورسرراست |
straightest |
افقی بطورسرراست |
horizontal polarization |
قطبش افقی |
transverse plane |
صفحه افقی |
horizontal plane |
صفحه افقی |
horizontal |
سطح افقی |
landscape orientation |
تمایل افقی |
horizontal mobility |
تحرک افقی |
horizontal wedge |
گاوه افقی |
cross hatch |
هاشور افقی |
cross level |
افقی کردن |
plain coordinates |
مختصات افقی |
trunnion |
پاشنه افقی |
tier |
ردیف افقی |
abscissa |
بعد افقی |
tiers |
ردیف افقی |
crosscut saw |
اره افقی بر |
abscissa |
محور افقی |
horizontal cornice |
رخ بام افقی |
trunnion |
مفصل افقی |
horizontally |
بطور افقی |
transom |
الت افقی |
brise-soleil |
پرده افقی |
cross-beam |
تیر افقی |
yardarm |
بازوی افقی |
brise-soleil |
کرکره افقی |
transom |
وادار افقی |
ordinate |
حور افقی |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
horizontal stabilizer |
مکان افقی ثابت |
transverse adduction |
نزدیک کردن افقی |
crossbars |
تیرک افقی دروازه |
crossbar |
تیرک افقی دروازه |
horizontal shearing stress |
تنش برش افقی |
horizontal social mobility |
تحرک افقی اجتماعی |
cross grinder |
شاه تیر افقی |
vertical loom |
دار افقی [قالی] |
horizontal synchronizing |
همزمان ساز افقی |
bar |
میله افقی در پرش |
horizon system of coordinates |
دستگاه مختصات افقی |
advection |
جابجایی افقی هوا |
breastsummer |
تیر افقی سردر |
dragon-tie |
تیر افقی گوشه ها |
transom |
الت افقی کمرکش |
common roof |
تیرچه افقی خرپا |
transverse abduction |
دور کردن افقی |
horizontal labor mobility |
تحرک افقی کارگر |
bars |
میله افقی در پرش |
horizontal loading |
بارگیری افقی کشتیها |
grand piano |
پیانوی بزرگ و افقی |
grand pianos |
پیانوی بزرگ و افقی |
cross level |
حباب تراز افقی |
lateral |
واقع درخط افقی |
horizontal arch element |
حلقه افقی قوس |
horizontal loom |
دار افقی [قالی] |
lateralrelationship |
نسبت در خط افقی از پهلو |
horizontal phase control |
تنظیم فاز افقی |
elevator |
مکان افقی متحرک |
laterad |
واقع درخط افقی |
X coordinate |
مختصات بردار افقی |
surge |
حرکات افقی اب دریا |
surges |
حرکات افقی اب دریا |
x axis |
بردار افقی گراف |
ridge pole |
کش دیرک افقی چادر |
surged |
حرکات افقی اب دریا |
mean horizontal candlepower |
شمع افقی متوسط |
spar |
ستون افقی [کشتی] |
x plates |
صفحات انحراف افقی |
elevators |
مکان افقی متحرک |
boom |
ستون افقی [کشتی] |
roof tree |
کش دیرک افقی چادر |
boom |
تیر افقی وصل به بادبان |
booms |
تیر افقی وصل به بادبان |
scans |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
windowsill |
قسمت افقی لبه پنجره |
booming |
تیر افقی وصل به بادبان |
scanned |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
scan |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
x axis |
محور افقی مختصات یا محورطولها |
adjustment for horizontal-circle image |
تنظیم افقی مرکز تصویر |
crossbars |
چوب افقی بالای مانع |
axis |
برای مختصات افقی در گراف |
boomed |
تیر افقی وصل به بادبان |
crossbar |
چوب افقی بالای مانع |
bar |
چوب افقی بالای مانع |
foward speed |
همنه سرعت در صفحه افقی |
crosspiece |
قسمت افقی وعرضی هر چیزی |
bars |
چوب افقی بالای مانع |
chitary jireugi |
ضربه مشت موازی یا افقی |
wale |
تیر افقی انتخاب کردن |
racing dive |
شیرجه افقی دراغاز مسابقه |
ledgers |
تیر افقی جلو چوبست |
ledger |
تیر افقی جلو چوبست |
western roll |
غلطیدن افقی از روی میله |
horizontal loading |
پر کردن مهمات به طور افقی |
yard |
بازوی افقی دکل ناو |
transit compass |
الت سنجش گوشههای افقی |
yards |
بازوی افقی دکل ناو |
horizontal event numbering |
شماره گذاری افقی وقایع |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
rowed |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
validity |
بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه |
row |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
twists |
دوران حول محور افقی پیچش |
rows |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
x axis |
محور افقی روی یک صفحه مختصاتی |
lateral |
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه |
twist |
دوران حول محور افقی پیچش |
mid span |
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل |
bail |
چوب کوتاه افقی روی پایه |
trabeated |
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی |
horizontal drilling and milling machine |
دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی |
breast |
چوب افقی پایین دار [قالی] |
chimney-mantle |
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی] |
x amplifier |
تقویت کننده با سیستم انحراف افقی |
warp beam |
چوب افقی بالای دار [قالی] |
sliding wedge |
تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی |
trabeation |
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی |
twisting |
دوران حول محور افقی پیچش |
orientation |
جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی |
raster scan graphics |
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی |
side cast |
پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی |
outhaul |
طناب وصل کننده بادبان به تیر افقی |
bowled |
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی |
treadmill |
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند |