English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 227 (16 milliseconds)
English Persian
upswing حرکت به سوی بالا
Search result with all words
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
fluctuating حرکت به بالا و پایین
fluctuate حرکت به بالا و پایین
fluctuated حرکت به بالا و پایین
fluctuates حرکت به بالا و پایین
fluctuation حرکت به بالا و پایین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
scroll متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
shift upward حرکت به سمت بالا
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
upstroke حرکت قلم بطرف بالا
upthrust حرکت بطرف بالا
upward motion حرکت رو به بالا
upwash حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
Other Matches
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
on high در بالا
highest بالا
over- بالا
upside بالا
upper limit حد بالا
over بالا
overtone بالا تن
highs بالا
outreach بالا
balcony لژ بالا
lever bridge پل بالا رو
up stairs بالا
atop بالا
above در بالا
aweigh بالا
at a great age در سن بالا یی
overtones بالا تن
ascendency بالا
up there ان بالا
high بالا
in old age [in great age] در سن بالا
up رو به بالا
upped بالا
upping بالا
aloft بالا
balconies لژ بالا
upped رو به بالا
superincumbent از بالا
upping رو به بالا
top بالا
uppermost از بالا
overhead بالا
upper بالا
gallery لژ بالا
headwater بالا اب
ascendancy بالا
up بالا
overhead سر بالا
galleries لژ بالا
upping بالا بردن
on stilts بالا ایستاده بل
hoists بالا کشیدن
plan view نمای بالا
plan view دید از بالا
high storage انباره بالا
uplift بالا بردن
upped بالا بردن
radius زند بالا
up بالا بردن
heaved بالا کشیدن
heave بالا کشیدن
ascending بالا رونده
uplifts بالا بردن
aspires بالا رفتن
embezzle بالا کشیدن
promoted بالا بردن
soared بالا رفتن
promote بالا بردن
elevating بالا بردن
elevates بالا بردن
booster بالا برنده
elevate بالا بردن
boosters بالا برنده
soar بالا رفتن
Mts بالا رفتن
to fetch up بالا اوردن
abovestairs طبقه بالا
aspiring بالا رفتن
soars بالا رفتن
embezzled بالا کشیدن
embezzles بالا کشیدن
embezzling بالا کشیدن
jacks بالا بردن
jack بالا بردن
aspire بالا رفتن
aspired بالا رفتن
upheavals بالا امدن
promotes بالا بردن
upheaval بالا امدن
spoke bone زند بالا
promoting بالا بردن
mountant بالا رونده
raise of loom بالا بردن
tosses بالا انداختن
tossing بالا انداختن
climbed بالا کشیدن
to turn up [collar] به بالا تا زدن
climbing بالا کشیدن
surmountable بالا قرارگرفتنی
pushup بالا فشردنی
atop بطرف بالا
climbs بالا کشیدن
to tilt up به بالا تا زدن
tossed بالا انداختن
toss بالا انداختن
lifting device ابزار بالا بر
regorge بالا اوردن
spec مشخصات بالا
top-down از بالا به پایین
top down از بالا به پایین
res noitaloseR بالا
tweak بالا بردن
tweaked بالا بردن
tweaking بالا بردن
tweaks بالا بردن
radio frequency فرکانس بالا
climb بالا کشیدن
to hinge up به بالا تا زدن
raises بالا کشیدن
hoist بالا بردن
raise بالا کشیدن
raise بالا بردن
raising بالا اوردن
to bring up بالا اوردن
to cast the g. بالا اوردن
hoisted بالا کشیدن
hoists بالا بردن
scandent بالا رونده
Mt بالا رفتن
they were filfty at the outsid دست بالا
the upper storey اشکوب بالا
to turn up [collar] به بالا پیچیدن
talll بلند بالا
ante : بالا بردن
to fold up به بالا پیچیدن
hoist بالا کشیدن
to hinge up به بالا پیچیدن
hoisted بالا بردن
to tilt up به بالا پیچیدن
the above figures ارقام بالا
to fold up به بالا تا زدن
raises بالا بردن
warp beam نورد بالا
uprear بالا بردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com