Dictiornary-Farsi | حفافت در مقابل ریزش اب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب


Search result with all words

splash proof enclosure	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
Other Matches

flood protection	حفافت در مقابل طغیان
troop safety	حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected	قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
barff's precess	حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
noises	توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise	توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
write protect	غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
fallout prediction	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
protection	حفافت
conservation	حفافت
safekeeping	حفافت
security	حفافت
safe guard	حفافت
preservation	حفافت
custody	حفافت
egis	حفافت
cell protection	حفافت سل
shields	حفافت کردن
safeguard	حفافت کردن
impedance protection	حفافت امپدانس
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
format	حفافت حافظه و..
protect	حفافت کردن
overcurrent device	دستگاه حفافت
system security	حفافت سیستم
shield	حفافت کردن
formats	حفافت حافظه و..
block protection	حفافت بلوک
safeguards	حفافت کردن
data encryption	حفافت داده
anti skid protection	حفافت از لغزش
conservable	قابل حفافت
collective protection	حفافت جمعی
armor protection	حفافت زرهی
guard	حفافت کردن
guarding	حفافت کردن
data protection	حفافت داده ها
safeguarding	حفافت کردن
file protection	حفافت فایل
file protection	حفافت پرونده
collective protection	حفافت گروهی
shielded	حفافت شده
cathode protection	حفافت کاتدی
maintenance	حفافت کردن
degree of protection	میزان حفافت
safeguarded	حفافت کردن
anodic protection	حفافت اندی
guards	حفافت کردن
protects	حفافت کردن
protection	عمل حفافت
protection level	سطح حفافت
memory protection	حفافت حافظه
soil conservation	حفافت خاک
storage protection	حفافت انباره
protection ring	حلقه حفافت
protection key	کلید حفافت
protecting	حفافت کردن
x ray protection	حفافت رونتگن
physical security	حفافت تاسیسات
safety gap	دهانه حفافت
storage protection	حفافت حافظه
protect by fuse	حفافت با فیوز
self protection	حفافت از خود
safe keeping	حفافت توجه
distance protection	وسیله حفافت فاصله
protecting ring	حلقه حفافت کننده
shielding region	ناحیه حفافت کننده
software protection	حفافت نرم افزاری
to keep watch and ward	حفافت یادفاع کردن
unprotected field	میدان حفافت نشده
write protect ring	حلقه حفافت از نوشتن
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
ward	محجور حفافت بخش
conservation programs	برنامههای حفافت منابع
wards	محجور حفافت بخش
copy protection	حفافت دربرابر کپی
cryptoguard	مسئول حفافت رمز
cryptosecurity	حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
keeps	حفافت امانت داری
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
keep	حفافت امانت داری
protected location	مکان حفافت شده
insulation against vibration	حفافت در برابر ارتعاش
protective fire	اتشهای حفافت کننده
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
high tension protection	حفافت فشار قوی
shield	حفافت کردن درمقابل
protected field	میدان حفافت شده
file protect ring	حلقه حفافت پرونده
overload protection	حفافت بار زیاد
insulation protection	حفافت عایق بندی
power system protection	حفافت سیستم قدرت
shields	حفافت کردن درمقابل
file protect ring	حلقه حفافت فایل
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
environmental conservation	حفافت محیط زیست
infusions	ریزش
calvities	ریزش مو
infusion	ریزش
sprinkles	ریزش نم نم
sprinkled	ریزش نم نم
sprinkle	ریزش نم نم
pours	ریزش
gushes	ریزش
gushed	ریزش
gush	ریزش
catarrh	ریزش
insets	: ریزش
abscission	ریزش
afflux	ریزش
affluxion	ریزش
affution	ریزش
poured	ریزش
inset	: ریزش
pouring	ریزش
outflows	ریزش
outflow	ریزش
effusions	ریزش
effusion	ریزش
coryza	ریزش
pour	ریزش
affusion	ریزش
sprays	ریزش
spill	ریزش
spilled	ریزش
spills	ریزش
overflown	ریزش
on the fly	ریزش
inpouring	ریزش
landslide	ریزش
spilling	ریزش
landslides	ریزش
fallout	ریزش
perfusion	ریزش
swoop [on]	ریزش [سر]
diffusion	ریزش
flux	ریزش
chute	ریزش
log chute	ریزش
chutes	ریزش
psilosis	ریزش مو
rheumatism	ریزش
influx	ریزش
disembogue	ریزش
depilation	ریزش مو
spray	ریزش
defluxion	ریزش
overflow	ریزش
overflowed	ریزش
overflows	ریزش
chuct	ریزش
disemboguement	ریزش
come down	ریزش
influxes	ریزش
fox evil	ریزش مو
precipitation	ریزش
spraying	ریزش
drencher	اب ریزش
disengorgement	ریزش
sprayed	ریزش
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
chemical security	حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiaries	باقیمانده در محل برای حفافت
write protect disable	بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
signal security	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
password protection	حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiary	باقیمانده در محل برای حفافت
acid vapor canister	ماسک حفافت در برابر بخاراسید
electronic security	رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
retention	حفافت توقیف بازداشت کردن
safeguarded	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
beaching	سنگ چینی جهت حفافت
safeguard	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards	مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chute	ریزش با سقوط
chutes	ریزش با سقوط
rate of pouring	سرعت ریزش
inflow	ریزش درونی
ptyalism	ریزش خیو
overflowing	فراوان ریزش
dewfall	ریزش شبنم
pouring spout	ناودان ریزش
slide	سراشیبی ریزش
splotch	ریزش یا پاشیدن
deplumation	ریزش مژگان
outflow	ریزش جریان
outflows	ریزش جریان
slides	سراشیبی ریزش
landfall	ریزش زمین
landfalls	ریزش زمین
pouring nozzle	شیپوره ریزش
slump	افت ریزش
slumped	افت ریزش
pouring platform	سطح ریزش
pouring gate	دریچه ریزش
pouring cup	قاشق ریزش