English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
sitzmark حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
Other Matches
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
emblements حاصل زمین
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
thermokarst عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
to go to grass زمین خوردن
to fall to the ground زمین خوردن
surfboards تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboard تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
telemark پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
bounced به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounces به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounce به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
skied اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
dogger اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
glm روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
skis اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
under lay زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
diagonal اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
chinaman زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
tripped لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble غلت خوردن معلق خوردن
tumbles غلت خوردن معلق خوردن
trip لغزش خوردن سکندری خوردن
trips لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled غلت خوردن معلق خوردن
grog دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
loculus حفره
ventricle حفره
borings حفره
holes حفره
sockets حفره
socket حفره
holing حفره
holed حفره
cavities حفره
fovea حفره
pothole حفره
potholes حفره
lacuna حفره
laigh حفره
ditches حفره
thirl حفره
cavity حفره
porous حفره
delves حفره
delved حفره
sheugh حفره
sheuch حفره
sinuses حفره مغ
sinus حفره مغ
delving حفره
cavitation حفره
ditch حفره
ditched حفره
cell حفره
cells حفره
hollow حفره
venter حفره
dale حفره
hollows حفره
dales حفره
sucket حفره
delve حفره
caverns حفره
chambers حفره
cavern حفره
hole حفره
crater حفره
craters حفره
ventricles حفره
interstice حفره
chamber حفره
vacuolation ایجاد حفره
trilocular دارای سه حفره
knot hole محل حفره
vacuolation تشکیل حفره
vacuolate حفره مانند
hollow گودی حفره
vacuolar حفره مانند
weak square حفره سوراخ
loculate حفره دار
maw حفره معده
boring حفره کنی
caverns حفره زیرزمینی
ozone hole حفره اوزون
mold cavity حفره قالب
charging socket حفره جا شارژر
cavern حفره زیرزمینی
fossate حفره دار
hollows گودی حفره
pitted حفره دار
pitting ایجاد حفره
crypts حفره غدهای
crypt حفره غدهای
foveal حفره دار
calyculate حفره دار
fossa حفره فرورفتگی
alveolate حفره دار
camouflet حفره زیرزمینی
camouflet حفره ماسوره
foveate حفره دار
pits گودال حفره
pit حفره روباه
electron hole حفره الکترونی
foveiform حفره مانند
pit گودال حفره
pits حفره روباه
cavitation حفره سازی
gleonid حفره دار
skied اسکی
ascii اسکی
skis اسکی
ski اسکی
to drink wine می خوردن شراب خوردن
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
cellular expanded بتن با حفره منبسط
chamber جان لوله حفره
pit حفره خرج چاه
fuze cavity حفره نصب ماسوره
pits حفره خرج چاه
triloculate دارای سه حفره سه یاختهای
excavation گود برداری حفره
vacuolate حفرهای حفره دار
sink ته نشینی حفره یاگودال
loculus حفره کیسه گرده
socket bayonet سرنیزه حفره دار
fox hole سنگر حفره روباه
chambers جان لوله حفره
sinks ته نشینی حفره یاگودال
vacuolar حفرهای حفره دار
electron pair زوج الکترون حفره
cross county اسکی صحرانوردی
waxed واکس اسکی
waxes واکس اسکی
ski چوب اسکی
aquaplaning اسکی روی اب
skiing اسکی بازی
downhill اسکی سرعت
uphill اسکی سرعت
hydro ski اسکی روی اب
turtleneck یقه اسکی
ski boot کفس اسکی
ski boot چکمه اسکی
water-ski اسکی ابی
skis چوب اسکی
water-skied اسکی ابی
water-skis اسکی ابی
ski pole چوبدست اسکی
ski lifts تله اسکی
tip نوعی اسکی
tipping نوعی اسکی
ski jump پرش با اسکی
ski jumps پرش با اسکی
ski tow تله اسکی
water ski اسکی ابی
piste پیست اسکی
skiing ورزش اسکی
ski suit لباس اسکی
ski lift تله اسکی
skied چوب اسکی
touring ski اسکی تورینگ
wax واکس اسکی
turtlenecks یقه اسکی
ascii code رمز اسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com