English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
Other Matches
pits حفره روباه
pit حفره روباه
fox hole سنگر حفره روباه
foxhole سوراخ روباه
foxholes سوراخ روباه
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
blue fox سگ روباه
arctic fox سگ روباه
foxes روباه
fox روباه
reynard روباه
foxtail دم روباه
foxing روباه
fox brush دم روباه
dog fox روباه
foxy روباه صفت
scoria روباه سربار
vulpine روباه صفت
kennels لانه روباه
kennel لانه روباه
hanky panky روباه بازی
vixens روباه ماده
yoicks صید روباه
foxier روباه صفت
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
foxiest روباه صفت
vixen روباه ماده
hanky-panky روباه بازی
guile روباه صفتی
vixenish شبیه روباه ماده
cub hunting شکار بچه روباه
silver fox روباه نقره فام
foxhunt شکار روباه باتازی
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
master of سرپرست گروه شکار روباه
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
caverns حفره زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
camouflet حفره زیرزمینی
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
burrow سوراخ زیرزمینی
burrowed سوراخ زیرزمینی
burrows سوراخ زیرزمینی
burrowing سوراخ زیرزمینی
pteropus شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
weak square حفره سوراخ
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
expelled بیرون راندن
to expel [from] بیرون راندن [از]
smoke out بیرون راندن
expels بیرون راندن
discharged بیرون راندن
expelling بیرون راندن
expel بیرون راندن
drive راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
underground زیرزمینی
subterranean زیرزمینی
cellar زیرزمینی
ground water اب زیرزمینی
cellars زیرزمینی
subsurface water اب زیرزمینی
subsurface ice یخ زیرزمینی
underground water اب زیرزمینی
grottoes غار زیرزمینی
mine راه زیرزمینی
underground furnace کوره زیرزمینی
ground water storage اب انباشت زیرزمینی
ground water table سطح اب زیرزمینی
ground water table سفره اب زیرزمینی
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
ground water trench بریدگی اب زیرزمینی
under ground working استخراج زیرزمینی
ground water runoff جریان زیرزمینی
mined راه زیرزمینی
mines راه زیرزمینی
grottos غار زیرزمینی
grotto غار زیرزمینی
under ground mining استخراج زیرزمینی
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
under ground survey برداشت زیرزمینی
underdrain زهکش زیرزمینی
earth house خانه زیرزمینی
underground cable کابل زیرزمینی
underground شبکه زیرزمینی
ground water ابهای زیرزمینی
underground mine معدم زیرزمینی
tunnels دالان زیرزمینی
mattamore انبار زیرزمینی
tunnelled دالان زیرزمینی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
kobold غول زیرزمینی
tunneled دالان زیرزمینی
subbing ابیاری زیرزمینی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
tunnel دالان زیرزمینی
dug out پناهگاه زیرزمینی
tunneling دالان زیرزمینی
metros راه آهن زیرزمینی
metro راه آهن زیرزمینی
hypogeum قسمت زیرزمینی بنا
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
kanat کانالهای زه کشی زیرزمینی
underground railway راه اهن زیرزمینی
rhizmatous دارای ساقه زیرزمینی
under ground راه اهن زیرزمینی
underground راه اهن زیرزمینی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
grids دریچه سوراخ سوراخ
grid دریچه سوراخ سوراخ
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles سوراخ سوراخ کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
swage block قالب سوراخ سوراخ
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
ditched حفره
cavities حفره
thirl حفره
crater حفره
cavitation حفره
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com