English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
butting حلقه چرمی دور دستگیره پارو
Other Matches
becket حلقه پارو
keepers تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
butt ring حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrule حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
loops حلقه درون حلقه دیگر
crispest موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped حلقه درون حلقه دیگر
loop حلقه درون حلقه دیگر
crisps موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp موجدارکردن حلقه حلقه کردن
leathery چرمی
leatherly چرمی
leathern چرمی
jerkin نیمتنه چرمی
leather چرمی کردن
jerkins نیمتنه چرمی
leather قیش چرمی
strap بند چرمی
leather بند چرمی
holster جلد چرمی
taws تازیانه چرمی
straps بند چرمی
kid gloves دستکش چرمی
valise کیسه چرمی
valises کیسه چرمی
leather belt تسمه چرمی
medicine ball توپ چرمی
bullwhip شلاق چرمی
holsters جلد چرمی
cf مخفف جلد چرمی
gasket واشر مقوایی یا چرمی
gaskets واشر مقوایی یا چرمی
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leathers لباس چرمی محافظ
finger tab دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
shiner کفش چرمی برقی
blackjack چماق یا شلاق چرمی
holsters در جلد چرمی قرار دادن
jerkin کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
holster در جلد چرمی قرار دادن
jerkins کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
portfolios کیف چرمی بزرگ مقام
portfolio کیف چرمی بزرگ مقام
aparejo نوعی پالان چرمی یا پارچهای
sweatbands نوار چرمی دور کلاه
sweatband نوار چرمی دور کلاه
palm and needle کفه چرمی ملوانی و سوزن
clip دستگیره
gripped دستگیره
gripping دستگیره
handle دستگیره
grips دستگیره
levers دستگیره
lever دستگیره
grab handle دستگیره
clipped دستگیره
clippings دستگیره
pinning دستگیره در
handgrips دستگیره
pinned دستگیره در
pin دستگیره در
clips دستگیره
handles دستگیره
doorknob دستگیره در
handgrip دستگیره
handhold دستگیره
door latch دستگیره در
gripe دستگیره
grip دستگیره
knop دستگیره
belay دستگیره
doorknobs دستگیره در
armguard قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
welts حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
welt حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
door-knob دستگیره گویی
star handle دستگیره گردان
pinning گیره دستگیره در
knobs دستگیره دسته
operating handle دستگیره عامل
knob دستگیره گویی
knob دستگیره دسته
pinned گیره دستگیره در
pin گیره دستگیره در
carrier handle دستگیره حمل
handle ضامن دستگیره
hand rail دستگیره نرده
knobs دستگیره گویی
operating handle دستگیره کولاس
catch اخذ دستگیره
lever handle دستگیره اهرم
handles ضامن دستگیره
safety lever دستگیره ضامن
knurled handle دستگیره اج دار
trap فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
firing lever چخماق دستگیره اتش
winches دستگیره چرخ جراثقال
mahlstick زیر دستی دستگیره
winched دستگیره چرخ جراثقال
winch باچرخ یا دستگیره کشدن
winch دستگیره چرخ جراثقال
handrail نرده مخصوص دستگیره
winches باچرخ یا دستگیره کشدن
winching دستگیره چرخ جراثقال
winching باچرخ یا دستگیره کشدن
maulstick زیر دستی دستگیره
handrails نرده مخصوص دستگیره
winched باچرخ یا دستگیره کشدن
dogs دستگیره در چخماق تفنگ
dogging دستگیره در چخماق تفنگ
dog دستگیره در چخماق تفنگ
throttle twist grip دستگیره موتور گازی
salvo latch چفت دستگیره کولاس
operating lever دستگیره عامل کولاس
operating handle دستگیره راه اندازی
catch پارو به اب
oars پارو
paddles پارو
rowlock جا پارو
rowlocks جا پارو
paddled پارو
paddle پارو
shoveling پارو
to trample on پارو
shovelled پارو
shovelling پارو
oar پارو
shovel پارو
snow shovel پارو
paidle پارو
oarsman پارو زن
shoveled پارو
oarsmen پارو زن
shovels پارو
paddling پارو
oarage پارو
paddler پارو زن
sporran چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
quoit حلقه پرتاب حلقه
convolute حلقه حلقه کردن
purl حلقه حلقه شدن
purled حلقه حلقه شدن
purling حلقه حلقه شدن
purls حلقه حلقه شدن
eye bolt حلقه حلقه اتصال
wreathy حلقه حلقه شده
throttleman متصدی دستگیره سرعت ناو
handle سیم بین چکش و دستگیره
notch دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
inside door handle دستگیره داخل درب اتومبیل
handles سیم بین چکش و دستگیره
sculls پارو زدن
oars پارو زدن
single banked boat قایق تک پارو زن
ship your oars پارو بیرون
row پارو زدن
rowlock ضامن پارو
scull پارو زدن
oar پارو زدن
looming دسته پارو
looms دسته پارو
loomed دسته پارو
loom دسته پارو
sculled پارو زدن
double banked boat قایق دو پارو زن
rowlocks ضامن پارو
toss your oars پارو بالا
oars down پارو پایین
oars forward پارو به جلو
rows پارو زدن
to ply the oar پارو زدن
boat your oars پارو به قایق
rowed پارو زدن
handles قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
backwaters برعکس پارو زدن
pull a good oar خوب پارو زدن
oarsmen پارو زن مسابقات قایقرانی
loom قسمت میانی پارو
oarsman پارو زن مسابقات قایقرانی
double banked boat قایق جفت پارو زن
be in the money <idiom> پول پارو کردن
to pull a lone oar تنها پارو زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com