Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
English
Persian
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
Other Matches
lake0dwelling
که درزمانهای پیش ازتاریخ روی تیرهای درته دریافرومی کرد
lacustrine
زیست کننده دردریاچه
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
ogygian
پیش ازتاریخ
prehistoric
وابسته به قبل ازتاریخ
sanhedrim
سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
polythalmous
چند خانهای
own a house
خانهای دارم
gentilitial
تیرهای
sectarian
تیرهای
denominational
تیرهای
to have the run of a house
اختیار خانهای را داشتن
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
departmental intelligence
اطلاعات وزارت خانهای
own a house
دارای خانهای هستم
to let a house
خانهای را اجاره دادن
to inhabit a house
در خانهای ساکن شدن
semaphores
تیرهای راهنما
spandrel beams
تیرهای محیطی
concrete joist shaker
ویبراتور تیرهای بتنی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
carpenter's Gothic
[تیرهای چوبی سقف]
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
alias
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
aliases
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
land
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
burglar
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
burglars
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
trabeated
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeation
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
moonlight fliting
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
popinjay shooting
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
intertie
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
frame house
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
paulian
عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
sighting shot
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
religioner
شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
hematin
ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
semi-detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
burglarious
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
semi detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
karaite
عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
calf's tongue
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
columnar and trabeated
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
of old
قدیم
anciently
در قدیم
the old world
بر قدیم
yore
در قدیم
primitive
قدیم
f. times
ایام قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
immensurable
خیلی قدیم
dateless
بسیار قدیم
the old ways
رسوم قدیم
ancientry
عهد قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
the old testament
عهد قدیم
old world
دنیای قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
unites
سکه قدیم انگلیسی
kempo
تکنیک قدیم کاراته
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
old english
زبان انگلیسی قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
conservatives
پیرو سنت قدیم
unite
سکه قدیم انگلیسی
conservative
پیرو سنت قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
early
مربوط به قدیم عتیق
babylon
شهر بابل قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
carthage
شهر کارتاژ قدیم
conventionality
پیروی از سنت قدیم
uniting
سکه قدیم انگلیسی
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
satrap
استاندار قدیم ایران
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
pony express
پست سریع السیر قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
plebs
توده مردم روم قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com