English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
mansion house خانه ارباب
Search result with all words
manor house خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses خانه ارباب یا صاحب تیول
Other Matches
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
monsieur ارباب
suzerain ارباب
seignior ارباب
liege ارباب
landlords ارباب
buckra ارباب
landlord ارباب
monseigneur ارباب من
overlord ارباب
overlords ارباب
lord ارباب
lords ارباب
masterless بی ارباب
mastered ارباب صاحب
masters ارباب استاد
lord ارباب خداوندگار
masters ارباب صاحب
master ارباب صاحب
boss ارباب برجسته
master ارباب استاد
villeinage ارباب رعیتی
lords ارباب خداوندگار
mastered ارباب استاد
squire ارباب سلحشور
bossing ارباب برجسته
bosses ارباب برجسته
bossed ارباب برجسته
clientage ارباب رجوع
clients ارباب رجوع
principals موکل ارباب
principal موکل ارباب
self employed ارباب خود
bossiness ارباب منش
padrone مدیر ارباب
clientele ارباب رجوع
client ارباب رجوع
master slave ارباب و برده
artistans ارباب حرف
seigneurial ارباب وار
bossy ارباب منش
squires ارباب سلحشور
squirish ارباب وار
self-employed ارباب خود
manorialism ارباب منشی
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
esquire مالک زمین ارباب
master slave system سیستم ارباب و برده
territorialism سیستم ارباب ورعیتی
patrons مشتری یا ارباب رجوع
patron مشتری یا ارباب رجوع
territoriality سیستم ارباب ورعیتی
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
seignorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
housed خانه
cellulated خانه خانه
door-to-door خانه به خانه
tersellated خانه خانه
room خانه
door to door خانه به خانه
roommates هم خانه
roommate هم خانه
houseless بی خانه
houses خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
housing خانه ها
homes خانه
alveolate خانه خانه
materfamilias زن خانه
honeycombs خانه خانه
quarterage خانه
home خانه
pigeon hole خانه
house خانه
socket خانه
i was under his roof در خانه
sockets خانه
shack خانه
shacks خانه
lar خانه
lares خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
her house خانه ان زن
domiciles خانه
within doors در خانه
domicile خانه
pieds-a-terre خانه
checkered خانه خانه
dwellings خانه
dwelling خانه
her house خانه اش
furnace house خانه
honeycomb خانه خانه
cells خانه
houseroom جا در خانه
pied-a-terre خانه
double-fronted خانه دو در
cell خانه
rooms خانه
cloisonne خانه خانه
cellular خانه خانه
luft خانه فرار
door lock کلید خانه
freemasons hall فراموش خانه
baby house عروسک خانه
kibitka خانه تاتار
landlouper خانه بدوش
frater سفره خانه
earth house خانه زیرزمینی
lake0dwelling خانه دریاچهای
dwelling house خانه مسکونی
landloper خانه بدوش
domiciliary مربوط به خانه
domiciliate خانه مسکن
coffee room خوارک خانه
disorderly house فاحشه خانه
active cell خانه کاری
disorderly house خانه بدنام
dishouse بی خانه کردن
delivery to the home تحویل در خانه
department وزارت خانه
dacha خانه ییلاقی
custom house گمرک خانه
domatophobia خانه هراسی
lupanar فاحشه خانه
domicil مقر خانه
coffee shop قهوه خانه
lupanar جنده خانه
dwelling construction خانه سازی
departments وزارت خانه
coffeehouse قهوه خانه
armory اسلحه خانه
alveolus شش خانه حبابچه
convalescent home نقاهت خانه
majordomo بزرگتر خانه
caserne سرباز خانه
house top بام خانه
coach house کالسکه خانه
home born خانه زاد
brick yard اجرپز خانه
homemaker خانه دار
bordel فاحشه خانه
bookbindery صحاف خانه
coach house درشکه خانه
house to let خانه اجارهای
house to get خانه اجارهای
camera obscura تاریک خانه
house agent دلال خانه
homebred خانه پرورده
chancery دفتر خانه
cabana خانه کوچک
butler pantry ابدار خانه
chequer خانه شطرنج
chop house خوراک خانه
gynaeceum خانه اندرونی
grummet شاگرد خانه
bawdy house فاحشه خانه
husbandman سرپرست خانه
gaming house قمار خانه
i wrote home برای خانه
insectarium حشره خانه
insectary حشره خانه
bawdy house جنده خانه
keep house در خانه ماندن
bindery صحاف خانه
fuse block خانه فیوز
hub or hub by خانه دار
goodwife کدبانوی خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com