Dictiornary-Farsi | خانه کبوتران | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
dovecote	خانه کبوتران
dovecotes	خانه کبوتران
dovecots	خانه کبوتران


Search result with all words

dovecot	کبوترخانه خانه کبوتران
Other Matches

lady help	زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole	کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy	خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house	تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house	خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check	طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check	طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine	پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft	عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door	کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody	ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb	ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs	ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design	طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house	قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio	فاحشه خانه جنده خانه
cellular	لانه زنبوری خانه خانه
garde manger	سرد خانه اشپز خانه
cells	جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house	خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell	جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range	یک خانه یا تعدادی خانه
ranges	یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb	خانه خانه کردن
ranged	یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession	خانه در تصرف من است خانه در دست من است
roommates	هم خانه
i was under his roof	در خانه
roommate	هم خانه
pigeon-holes	خانه
lodge	خانه
lodged	خانه
pigeon-hole	خانه
furnace house	خانه
room	خانه
rooms	خانه
housing	خانه ها
honeycombs	خانه خانه
domicile	خانه
domiciles	خانه
honeycomb	خانه خانه
tersellated	خانه خانه
cells	خانه
her house	خانه اش
cellulated	خانه خانه
alveolate	خانه خانه
houseless	بی خانه
pieds-a-terre	خانه
lodges	خانه
within doors	در خانه
cell	خانه
her house	خانه ان زن
houseroom	جا در خانه
sockets	خانه
housed	خانه
houses	خانه
shacks	خانه
socket	خانه
home	خانه
checkered	خانه خانه
cloisonne	خانه خانه
homes	خانه
shack	خانه
house	خانه
unsheltered <adj.>	بی خانه
dwelling	خانه
pigeon hole	خانه
double-fronted	خانه دو در
door-to-door	خانه به خانه
door to door	خانه به خانه
cellular	خانه خانه
lares	خانه
pied-a-terre	خانه
lar	خانه
dwellings	خانه
quarterage	خانه
materfamilias	زن خانه
caserne	سرباز خانه
house agent	دلال خانه
vegetable soil	خانه باغی
tower house	خانه برجی
camera obscura	تاریک خانه
bindery	صحاف خانه
bookbindery	صحاف خانه
bordel	فاحشه خانه
armory	اسلحه خانه
bawdy house	جنده خانه
bawdy house	فاحشه خانه
brick yard	اجرپز خانه
toll house	راهدار خانه
baby house	عروسک خانه
alveolus	شش خانه حبابچه
butler pantry	ابدار خانه
toft	خانه یا ملحقات ان
cabana	خانه کوچک
wanigan	خانه سیار
housework	کار خانه
house arrest	بازداشت در خانه
mobile home	خانه متحرک
mobile homes	خانه متحرک
domestic	خانه دار
boy	خانه شاگرد
boys	خانه شاگرد
furniture	اثاث خانه
cottage	خانه روستایی
houseboat	خانه قایقی
houseboats	خانه قایقی
houseboy	خانه شاگرد
houseboys	خانه شاگرد
economical	خانه دار
thrift	خانه داری
houseroom	اتاق خانه
houseproud	دلخوش به خانه
statehouse	خانه ملت
statehouses	خانه ملت
farm house	خانه رعیتی
farmhouse	خانه رعیتی
farmhouses	خانه رعیتی
houseproud	خانه سرفراز
refineries	تصفیه خانه
builders	خانه ساز
home-grown	محصول خانه
boathouses	قایق خانه
boathouse	قایق خانه
department	وزارت خانه
departments	وزارت خانه
cottages	خانه روستایی
wash house	رختشوی خانه
builder	خانه ساز
menage	خانه داری
refinery	تصفیه خانه
schoolhouse	خانه مدیراموزشگاه
schoolhouses	خانه مدیراموزشگاه
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
canteen	سفره خانه
canteens	سفره خانه
observatories	رصد خانه
observatory	رصد خانه
active cell	خانه کاری
chancery	دفتر خانه
steading	خانه رعیتی
safe house	خانه امن
robe de chambre	لباس خانه
keep house	در خانه ماندن
keep in	در خانه ماندن
ranch house	خانه یک اشکوبه
kibitka	خانه تاتار
lake0dwelling	خانه دریاچهای
landloper	خانه بدوش
landlouper	خانه بدوش
pumping ststion	تلمبه خانه
secretariate	دبیر خانه
insectary	حشره خانه
insectarium	حشره خانه
steading	خانه با متعلقات
housewifery	خانه دار
hub or hub by	خانه دار
stay at home	خانه نشین
husbandman	سرپرست خانه
spinsterhood	خانه ماندگی
dwelling house	خانه مسکونی
spense	ابدار خانه
spence	ابدار خانه
i wrote home	برای خانه
pumping station	تلمبه خانه
pump house	تلمبه خانه
pesthouse	خسته خانه
pest house	خسته خانه
panel house	جنده خانه
notbility	خانه داری
onstead	خانه رعیتی
onstead	خانه با متعلقات
opposite the house	روبروی خانه
opposite the house	مقابل خانه
opposite to the house	روبروی خانه
orphan asylum	یتیم خانه
photographer's studio	عکاس خانه
pigeonhole	خانه قفسه
pinacotheca	نگار خانه
luft	خانه فرار
lupanar	فاحشه خانه
lupanar	جنده خانه
majordomo	بزرگتر خانه
mansion house	خانه ارباب
materfamilas	بانوی خانه
materfamilias	بانوی خانه
poor house	مسکین خانه
mistress of the house	بانوی خانه
poor house	گدا خانه
orphon a	یتیم خانه
chequer	خانه شطرنج
disorderly house	فاحشه خانه
domatophobia	خانه هراسی
domicil	مقر خانه
domiciliary	مربوط به خانه
to leave word in the house	در خانه سپردن