Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
loam
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
Other Matches
poudrette
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rotten
پوسیده
frowsy
پوسیده
trity
پوسیده
frowzy
پوسیده
ruttish
پوسیده
carious
پوسیده
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
trity
بطور پوسیده
punks
چوب پوسیده
punk
چوب پوسیده
to be spoiled
پوسیده شدن
to be off
[British E]
پوسیده شدن
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
musty
بوی ناگرفته پوسیده
rottenly
بطور پوسیده یا خراب
rotten teeth
دندانهای پوسیده یافاسد
spoil
پوسیده شدن لوس کردن
spoiled
پوسیده شدن لوس کردن
spoiling
پوسیده شدن لوس کردن
saprophyte
پوده زی خورنده مواد پوسیده
saprophite
پوده زی خورنده مواد پوسیده
spoils
پوسیده شدن لوس کردن
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
ruderal
روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
saprophagous
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
kex
ساقه پوک گیاهان چتری گیاه چتری که ساقه پوک داشته باشد
fox fire
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
mixture
امیخته
portmanteau
امیخته
mixtures
امیخته
medleys
امیخته
portmanteaus
امیخته
medley
امیخته
motley
امیخته
portmanteaux
امیخته
zygose
امیخته
interwrought
در هم امیخته
mixed
امیخته
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
immiscible
امیخته نشدنی
impanate
امیخته بنان
mixed gas
گاز امیخته
mixed mode
باب امیخته
coalescent
بهم امیخته
cold mix
امیخته سرد
mixed tides
کشندهای امیخته
mixed number
عدد امیخته
mixed crystal
کریستال امیخته
chrism
روغن امیخته بابلسان
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
lemon squash
شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
oil is immiscible with water
روغن با اب امیخته نمیشود
gold amalgam
جیوه امیخته بازر
mincemeat
قیمه امیخته باکشمش
pranks
شوخی امیخته بافریب
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
prank
شوخی امیخته بافریب
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
d. butter
کره اب کرده و امیخته با ارد
deep laid
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
neo platonism
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
ingratiatory
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglios
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
omnim gatherum
امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
kamptulicon
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
incorporating mill
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache
رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
lungwort
شش گیاه
plant
گیاه
herbs
گیاه
plants
گیاه
herb
گیاه
vegetable
گیاه
greenstuff
گیاه
herbage
گیاه
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Aborigine
گیاه بومی
herbicide
موادسمی ضد گیاه
grafted
گیاه پیوندی
botanists
گیاه شناس
grafts
پیوند گیاه
grafts
گیاه پیوندی
sheaf
دسته گل یا گیاه
herbicides
موادسمی ضد گیاه
legumen
گیاه خوردنی
herbalists
گیاه شناس
azalea
گیاه ازالیه
herbalist
گیاه شناس
cullion
گیاه ثعلب
overgrown with plants
گیاه پوش
orchis
گیاه ثعلب
hybrid
گیاه پیوندی
botany
گیاه شناسی
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
oceanophyte
گیاه دریایی
botanist
گیاه شناس
cutting
قلمه گیاه
lithophyte
گیاه سنگ زی
grafted
پیوند گیاه
graft
گیاه پیوندی
mandragora
مهر گیاه
mandrake
مردم گیاه
mandrake
مهر گیاه
manragora
مردم گیاه
herbal
گیاه نامه
facets
سطح گیاه
facet
سطح گیاه
monocotyledon
گیاه تک لپه
herbaceous
گیاه مانند
phanerogam
گیاه تخمدار
mimosa
گیاه حساس
milk weed
شیر گیاه
milk weed
گیاه پادزهر
acotyledon
گیاه بی لپه
aerophyte
گیاه هوازی
graft
پیوند گیاه
houseplants
گیاه خانگی
vegetative
گیاه پرور
lemon grass
گور گیاه
ornamental
گیاه ارایشی
air plant
گیاه هواخوریاهواروی
houseplant
گیاه خانگی
phanerogam
گیاه گلدار
nicotiana
گیاه توتون
agaric
گیاه قارچی
musk root
گیاه مشکین
mucilage
لزوجت گیاه
epiphyte
گیاه هوازی
microphyte
گیاه خرد
undergrowth
زیر گیاه
herblike
گیاه مانند
decumbent
گیاه خزنده
herbivora
گیاه خواران
herbist
گیاه فروش
herbiferous
گیاه اور
herbescent
گیاه مانند
herbary
باغ گیاه
herbary
گیاه زار
hedysarum
گیاه ترنجبین
plantlike
گیاه مانند
aromatic
گیاه خوشبو
turnsole
گیاه تورنسل
herby
گیاه دار
polycotylledon
گیاه چندلپه
vegetive
گیاه پرور
herborist
گیاه شناس
herborist
گیاه فروش
ramie
الیاف گیاه
the stem of a plant
ساقه گیاه
plant
گیاه نهال
fig marigold
گیاه نیمروز
ratoon
جوانه گیاه
flowerer
گیاه گل دهنده
sensitive plant
گیاه حساس
seed plant
بذر گیاه
saxifrage
گیاه سنگروی
fuzz ball
گیاه قارچی
exogen
گیاه برون رو
gymnosperm
گیاه بازدانه
groundling
گیاه زمینی
green meat
گیاه خوراکی
to water something
آب دادن
[گیاه]
sweet rush
گور گیاه
geophyte
گیاه خاکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com