Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
splint
خرد وقطعه قطعه کردن
Other Matches
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
segments
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
time slicing
قطعه کردن زمان
mates
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mate
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock
ریزه کردن قطعه کردن
shadow RAM
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
mainland
قطعه اصلی قطعه
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragmentation
قطعه قطعه شدن
labelled
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
select
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selects
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
labeling
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selected
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
shim
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
fan
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
trilobation
سه قطعه
calligraph
قطعه
smidgin
قطعه
smidgeon
قطعه
smidgen
قطعه
segment
قطعه
segmental
قطعه قطعه
snip
قطعه
snipped
قطعه
segments
قطعه
snipping
قطعه
chunks
قطعه
fragment
قطعه
pieces
قطعه
piece
قطعه
line segment
قطعه خط
extent
قطعه
morceau
قطعه
plank
قطعه
stretches
قطعه
stretched
قطعه
stretch
قطعه
part
قطعه
bloc
قطعه
blocs
قطعه
goblet
قطعه
section
قطعه
tracts
قطعه
tract
قطعه
chunk
قطعه
nuggets
قطعه
nugget
قطعه
fragments
قطعه
internode
قطعه
fragmenting
قطعه
sections
قطعه
goblets
قطعه
doit
قطعه
lobes
قطعه
very large scale integration
قطعه
component
قطعه
plot
قطعه
components
قطعه
snippy
قطعه
panes
قطعه
pane
قطعه
members
قطعه
lobe
قطعه
blocks
قطعه
slabs
قطعه
panel
قطعه
block
قطعه
copyslip
قطعه
scale
قطعه
blocked
قطعه
panels
قطعه
slab
قطعه
plotted
قطعه
item
قطعه
items
قطعه
wodge
قطعه
wodges
قطعه
plots
قطعه
member
قطعه
small scale integration
قطعه
time slice
قطعه زمان
midsection
قطعه میانی
fitting
قطعه اتصال
theme song
قطعه تکراری
blocked
قطعه زمین
fragments
قطعه باقیمانده
in sections
د رچند قطعه
replacements
تعویض قطعه
magnetic component
قطعه مغناطیسی
handsets
تلفن در یک قطعه
handset
تلفن در یک قطعه
major assembly
قطعه عمده
block
قطعه زمین
part
قطعه یدکی
items
قطعه خبری
lobectomy
قطعه برداری
fragmenting
قطعه باقیمانده
item
قطعه خبری
lobule
قطعه کوچک
partitur
قطعه کامل
part number
شماره قطعه
parietal lobe
قطعه اهیانهای
lot
پارچه قطعه
lot
قطعه زمین
worked
قطعه کار
overlay segment
قطعه جایگذاشت
work
قطعه کار
quad
قطعه سربی
quads
قطعه سربی
partitura
قطعه کامل
pericope
قطعه منتخب
piece part
قطعه یک پارچه
blocks
قطعه زمین
mechanism
قطعه ماشینی
mechanisms
قطعه ماشینی
fragment
قطعه باقیمانده
program segment
قطعه برنامه
passage
تصویب قطعه
passages
تصویب قطعه
plat
قطعه نقشه
temporal lobe
قطعه گیجگاهی
tension member
قطعه کششی
occipital lobe
قطعه پس سری
replacement
تعویض قطعه
equulei
قطعه الفرس
gussets
قطعه اتصال
versicle
قطعه کوچک
segmentation
قطعه بندی
gusset
قطعه اتصال
vlsi
قطعه روی یک IC
hexastich
قطعه شش فردی
opuses
قطعه موسیقی
opus
قطعه موسیقی
concertos
قطعه موسیقی
stull
قطعه بزرگ
equuleus
قطعه الفرس
frontal lobe
قطعه پیشانی
sett
قطعه سنگفرش
dabs
قطعه تکه
pickling
قطعه شویی
dabbed
قطعه تکه
icicles
یخ پاره قطعه یخ
dab
قطعه تکه
strip
قطعه باریک
segmentation
قطعه سازی
unit assembly
یک قطعه مجزا
stiffener
قطعه تقویتی
subassembly
یک قطعه جزء
replacement part
قطعه جایگزینی
work part
قطعه کار
icicle
یخ پاره قطعه یخ
casting
قطعه ریخته گی
stiffeners
قطعه تقویتی
workholder
نگهدارنده قطعه
berg
قطعه عظیم یخ
cannibalization
قطعه برداری
clearing block
قطعه بازدارنده
electric component
قطعه الکتریکی
resident segment
قطعه مقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com