English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
headhunting خشونت در بازی
Other Matches
huskiness خشونت
severity خشونت
truculence خشونت
harshly به خشونت
violence خشونت
roughness خشونت
gruffness خشونت
rowdiness خشونت
hoarseness خشونت
violation خشونت
harshness خشونت
strictures خشونت
rigorism خشونت
stricture خشونت
raucity خشونت
raggedness خشونت
asperity خشونت
truculency خشونت
loath loth خشونت
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
rigors سختگیری خشونت
cheap shot خشونت عمدی
unnecessary roughness خشونت بی مورد
grossness خشونت کلفتی
rigor سختگیری خشونت
rigour سختگیری خشونت
brusqurie خشونت در رفتار
burliness زبری خشونت
astingency درشتی خشونت
non-violence احتراز از خشونت
discourtesy خشونت تندی
rigours سختگیری خشونت
blatancy خودنمایی خشونت
indelicacy خشونت بی نزاکتی
incivility خشونت وحشیگری
act of violence عمل خشونت
forces خشونت نشان دادن
forcing خشونت نشان دادن
rough and tumble <idiom> با خشونت تمام جنگیدن
force خشونت نشان دادن
violence شدت و تندی و سختی خشونت
slam bang بی ادبانه وبا خشونت رفتارکردن
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
to lager-lout [British E] در جشن مست شدن و با خشونت داد و بیداد کردن [اصطلاح روزمره]
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
patulousness بازی
home بازی
solitaire تک بازی
homes بازی
hopscotch بازی لی لی
slackness بازی
fun بازی
watermanship اب بازی
openness بازی
playing بازی
partie بازی
sportiveŠetc بازی کن
grey hound سگ بازی
solitaires تک بازی
basic بازی
basics بازی
plain dealing بازی
play بازی
clearance بازی
dibasic دو بازی
gaming بازی
plays بازی
falconine بازی
action بازی
actions بازی
played بازی
game بازی
bonfire اتش بازی
paraphrase بازی با الفاظ
sodomyh بچه بازی
bonfires اتش بازی
paraphrases بازی با الفاظ
rink میدان یخ بازی
misplay بازی اشتباه
paraphrased بازی با الفاظ
gaming قمار بازی
paraphrasing بازی با الفاظ
middle game وسط بازی
fireworks اتش بازی
knuckle bone قاب بازی
miscast بد بازی کردن
let us play بازی کنیم
skating اسکیت بازی
surf riding موج بازی
swordsmanship شمشیر بازی
skates بازی تهاجمی
radial play بازی عرضی
team game بازی گروهی
stoppage of the game توقف بازی
off hand game بازی جنبی
firework آتش بازی
stock jobbery سفته بازی
plaything اسباب بازی
playthings اسباب بازی
paperwork کاغذ بازی
legerdemain حقه بازی
malversation دغل بازی
lusory بازی کن خنده کن
stock jobbing سفته بازی
taw مهره بازی
mountebankery زبان بازی
rooker یکجورکفش یخ بازی
twiddle بازی کردن
twiddled بازی کردن
pugilism بوکس بازی
twiddles بازی کردن
twiddling بازی کردن
priestcraft کشیش بازی
popery پاپ بازی
playing time مدت بازی
playing the man بازی روانی
playing the man بازی با حریف
puppet show خیمه شب بازی
puppetry خیمه شب بازی
red tapery قرطاس بازی
rope dancing بند بازی
rope dancing ریسمان بازی
radial play بازی شعاعی
quiot لیس بازی
quackery حقه بازی
ropery طناب بازی
pyrotechny فن اتش بازی
pyrotechnic display اتش بازی
puppetry عروسک بازی
playing the board بازی فی نفسه
footballs بازی فوتبال
sheep's eyes نظر بازی
passive play بازی غیرفعال
shell game گردو بازی
papistry پاپ بازی
rinks یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
fence شمشیر بازی
fences شمشیر بازی
open heartedness راست بازی
on side پایان بازی
off hand game بازی غیررسمی
pederasty بچه بازی
pederasty or pae بچه بازی
playing the board بازی بر صفحه
playing court زمین بازی
footballer فوتبال بازی کن
footballers فوتبال بازی کن
football بازی فوتبال
playact رل بازی کردن
play therapy بازی درمانی
play away به بازی گذراندن
pedophilia بچه بازی
pederosis بچه بازی
mountebankery چاچول بازی
jugglery شعبده بازی
free play بازی ازاد
video games بازی دیدنی
sharp practice حقه بازی
hawking قوش بازی
double dealing حقه بازی
doll play عروسک بازی
dibs بازی نرد
choose up game بازی غیررسمی
swordplay فن شمشیر بازی
dib تیله بازی
dib قاپ بازی
dangerous play بازی خطرناک
playground زمین بازی
playgrounds زمین بازی
video game بازی دیدنی
favoritism پارتی بازی
field of play زمین بازی
power game بازی قدرتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com