Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
permanent error
خطای دائمی
Other Matches
standing orders
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainer
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
horizontal error
خطای بر دو سمت خطای افقی
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
ceaseless
دائمی
continous
دائمی
standing
دائمی
sequential
دائمی
constants
دائمی
perennial
دائمی
perennials
دائمی
permanent
دائمی
constant
دائمی
first string
دائمی
regular army
ارتش دائمی
constant power
توان دائمی
permanent
دائمی ماندنی
continous operation
کار دائمی
permanent
سیر دائمی
regular salary
حقوق دائمی
consistent flow
جریان دائمی
continous cycle
گردش دائمی
continous rolling
نورد دائمی
continual
دائمی همیشگی
eternal
بی پایان دائمی
standing army
ارتش دائمی
steady state
حالت دائمی
sustained speed
سرعت دائمی
costant load
بار دائمی
continous earth
زمین دائمی
continous running
گردش دائمی
standing committee
کمیته دائمی
creep limit
حد انبساط دائمی
everlasting
همیشگی دائمی
steady flow
جریان دائمی
permanent tooth
دندان دائمی
permanent hardness
سختی دائمی
permanent storage
انبارش دائمی
permanent insane
مجنون دائمی
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent color
رنگ دائمی
permanent storage
انباره دائمی
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent load
بار دائمی
premanent way
خط ثابت خط دائمی
permanent consumption
مصرف دائمی
permanent way
مسیر دائمی
permanent fault
عیب دائمی
permanent income
درامد دائمی
persistent inflation
تورم دائمی
permanent store
انباره دائمی
permanent storage
حافظه دائمی
continous milling machine
دستگاه فرز دائمی
continous mixer
مخلوط کننده دائمی
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
fereter
[معابد دائمی در کلیساها]
fatigue bending machine
دستگاه خمش دائمی
fatigue bending test
ازمایش خمش دائمی
continous heating furnace
کوره حرارتی دائمی
cruising speed
سرعت دائمی اتومبیل
perpetual motion machine
ماشین خودکار دائمی
sustained short circuit
اتصال کوتاه دائمی
continuous rain
بارش باران دائمی
continous anealing furnace
کوره ملتهب دائمی
indefinite leave to remain
[British E]
جواز اقامت دائمی
continous conveyor
بالابر دائمی و ثابت
continous traction
نیروی کشش دائمی
keelboat
قایق با تیر دائمی کف
continous strand furnace
کوره رشتهای دائمی
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
engram
تحولات دائمی هسته سلول
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
perpetuating
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates
دائمی کردن جاودانی ساختن
continous tinning line
تاسیسات قلع کاری دائمی
perpetuate
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuated
دائمی کردن جاودانی ساختن
engramme
تحولات دائمی هسته سلول
continous casting method
روش ریخته گری دائمی
alternating stress
تنش نوسان دار دائمی
continous casting plant
تاسیسات ریخته گری دائمی
continous rod mill
دستگاه نورد سیم دائمی
perennially
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
permafrost
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
mandate
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
alnico
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
hallucinosis
حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
engram
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engramme
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
flag station
جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
theft
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
thefts
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
tenant in fee simple
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
cumulative error
خطای کل
foot fault
خطای پا
mean error
خطای میانگین
common foul
خطای عادی
backcourt violation
خطای 01 ثانیه
chromatic aberration
خطای رنگی
computational mistake
خطای محاسباتی
average error
خطای میانگین
civil wrong
خطای مدنی
continuous error
خطای پیوسته
anticipatory error
خطای انتظاری
side out
خطای سرویس
chance error
خطای تصادفی
burst error
خطای قطاری
constant error
خطای ثابت
continuous error
خطای متوالی
backcourt foul
خطای شخصی
service over
خطای سرویس
personal error
خطای شخصی
matching error
خطای تطبیقی
random error
خطای بختایی
malfeasance
خطای اداری
major foul
خطای عمده
machine error
خطای ماشین
logical error
خطای منطقی
logic error
خطای منطقی
line transmission error
خطای انتقال
recording error
خطای ضبط
intermittent error
خطای متناوب
measuring error
خطای سنجش
permanent error
خطای ماندنی
foot fault
خطای پا درسرویس
parity error
خطای مقایسه
probable error
خطای احتمالی
parallax distortion
خطای توازی
parallax distortion
خطای پارالکس
probable error
خطای ممکن
offensive foul
خطای حمله
observation error
خطای مشاهده
money illusion
خطای پولی
random error
خطای تصادفی
intermittent error
خطای غیردائمی
intentional foal
خطای عمدی
instrumental error
خطای دستگاه
fatal error
خطای مهلک
experimental error
خطای ازمایشی
error of expectation
خطای انتظار
error of estimate
خطای براورد
line generated error
خطای انتقال
dynamic error
خطای پویا
drift error
خطای راندگی
divide exception
خطای تقسیم
dimensional error
خطای اندازه
determinate error
خطای معین
fatal error
خطای جدی
fractional error
خطای نسبی
frequency error
خطای فرکانس
relative error
خطای نسبی
inheritated error
خطای موروثی
inherent error
خطای ذاتی
individual foul
خطای شخصی
indeterminate error
خطای تصادفی
indeterminate error
خطای نامعین
residual error
خطای مانده
he did me a great wrong
خطای بزرگی .....
hard error
خطای ملموس
hand out
خطای سرویس
cumulative error
خطای جمعی
breached
خطای رد یک توافق
tolerance limit
خطای مجاز
catastrophes
خطای جدی
catastrophe
خطای جدی
hallucinations
خطای حس اغفال
hallucination
خطای حس اغفال
transient error
خطای گذرا
transit error
خطای عبور
transmission error
خطای مخابره
tolerances
خطای مجاز
tolerance
خطای مجاز
traveling
خطای رانینگ
time error
خطای زمانی
ti
خطای فنی
tort
خطای مدنی
breach
خطای رد یک توافق
syntax error
خطای نحوی
systematic error
خطای منظم
systematic error
خطای سیستماتیک
balked
خطای توپزن
pushing
خطای حمله
team foul
خطای مهم
technical foul
خطای فنی
temporary error
خطای موقتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com