English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
graticule خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
Other Matches
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
air way station خطوط هوایی
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
overhead trolley خطوط هوایی ترن برقی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
line of communications خطوط ارتباطی زمین
contours خطوط تراز زمین
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
air contographic photography عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
lateral gain پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
surface to air missile موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
distinctive مشخصه صفت مشخصه
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
attributing مشخصه
characteristically مشخصه
characteristic مشخصه
feature مشخصه
attribute مشخصه
featured مشخصه
attributes مشخصه
specification مشخصه
features مشخصه
featuring مشخصه
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
persistence characteristic مشخصه پستاب
program specification مشخصه برنامه
emergent characteristic مشخصه نوخاسته
identification character علامت مشخصه
dynamic characteristic مشخصه دینامیک
characteristic values مقادیر مشخصه
interference characteristic مشخصه انترفرنس
static characteristic مشخصه استاتیک
transfer characteristic مشخصه متقابل
mutual characteristic مشخصه متقابل
decay characteristic مشخصه پستاب
control characteristic مشخصه فرمان
proper function مشخصه تابع
characteristic strength مقاومت مشخصه
series characteristics مشخصه سری
proper value مشخصه مقدار
characteristic function مشخصه تابع
functional specification مشخصه عملیاتی
arc characteristic مشخصه قوس
characteristic curve منحنی مشخصه
filter characteristic مشخصه صافی
characteristic curves منحنیهای مشخصه
identification number حرف مشخصه
characteristic equation معادله مشخصه
characteristic function تابع مشخصه
spectral characteristic مشخصه مرئی
emission characteristic مشخصه صدور
electrode characteristic مشخصه الکترد
eigenvalue مقدار مشخصه
characteristic number مشخصه مقدار
eigenfunction تابع مشخصه
speed characteristics مشخصه سرعت
characteristic root مشخصه مقدار
characteristic action عامل مشخصه
spectral response characteristic مشخصه طیفی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
diode characteristic مشخصه الکترد مرکب
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
load curve منحنی مشخصه بار
input characteristic منحنی مشخصه ورودی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
frequency characteristic منحنی مشخصه فرکانس
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
grid characteristic منحنی مشخصه لامپ
shunt characteristic منحنی مشخصه شنت
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
accounting symbol علایم مشخصه حساب
internal characteristic منحنی مشخصه داخلی
image impedance مقاومت مشخصه تصویر
grid current characteristic منحنی مشخصه شبکه
number plates پلاک علائم مشخصه
creep characteristics منحنی مشخصه خزش
landmarks علامت مشخصه زمینی
syndrome علائم مشخصه مرض
syndromes علائم مشخصه مرض
number plate پلاک علائم مشخصه
landmark علامت مشخصه زمینی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
grid characteristic منحنی مشخصه جریان شبکه
low frequency characteristic مقدار مشخصه فرکانس پایین
break up مرز علایم مشخصه هدف
grid current characteristic منحنی مشخصه جریان شبکه
tokens کلمه رمزی علامت مشخصه
discriminate با علائم مشخصه ممتاز کردن
telephone frequency characteristic منحنی مشخصه فرکانس صحبت
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
discriminated با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminates با علائم مشخصه ممتاز کردن
token کلمه رمزی علامت مشخصه
design speed سرعت مشخصه تندی پایه
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
functioned مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
pressmark حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
grid anode characteristic منحنی مشخصه شبکه-جریان اند
functions مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
trick خطوط
tricking خطوط
tricked خطوط
cotidal lines خطوط هم مد
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com