Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (13 milliseconds)
English
Persian
lineolate
خط دار دارای خطوط ریز
lineolated
خط دار دارای خطوط ریز
Search result with all words
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
contour map
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
curvilineal
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
rivulose
دارای خطوط مارپیچی
topographic map
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
vermiculate
دارای خطوط موجی
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Other Matches
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobar
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
trick
خطوط
cotidal lines
خطوط هم مد
tricking
خطوط
tricked
خطوط
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
line to line fault
تماس خطوط
balmer lines
خطوط بالمر
equipotential lines
خطوط هم پتانسیل
isovent
خطوط هم باد
front lines
خطوط مقدم
lines of communication
خطوط مواصلاتی
curvature lines
خطوط مدور
curvature lines
خطوط منحنی
isochromatique
خطوط همرنگ
fraunhofer lines
خطوط فرانهوفر
stream lines
خطوط جریان
flowlines
خطوط جریان
flow lines
خطوط جریان
street railway
خطوط تراموا
grid lines
خطوط شبکه
lines of force
خطوط نیرو
outside lines
خطوط حمله
lines of force
خطوط قوا
symmetry lines
خطوط تقارن
line spacing
فاصله خطوط
closed traverse
خطوط متقاطع
dark lines
خطوط تاریک
along line
در امتداد خطوط
dedicated lines
خطوط اختصاصی
air way station
خطوط هوایی
zigzagging
خطوط منکسر
zigzag
خطوط منکسر
isocline
خطوط هم شیب
leading
فاصله خطوط
absorption lines
خطوط دراشامی
isostatic lines
خطوط ایزواستاتیک
zigzagged
خطوط منکسر
zigzags
خطوط منکسر
line of induction
خطوط القا
emission spectrum lines
خطوط نشری
absorption spectrum
خطوط جذبی
line of flux
خطوط قوا
line of communications
خطوط مواصلات
cotidal lines
خطوط مدیکسان
spectral lines
خطوط طیفی
extension lines
خطوط دنباله
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
hypen ladder
خطوط تیره نردبانی
magnetic path
مسیر خطوط قوا
inside lines
خطوط حمله شمشیربازی
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
isohyetal map
نقشه خطوط هم باران
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
hoseline
خطوط لوله لاستیکی
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
meridians
خطوط نصف النهار
trackage
خطوط راه اهن
grid interval
فاصله خطوط شبکه
air line of communications
خطوط مواصلات هوایی
advance of defensive line
در جلو خطوط پدافندی
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
gules
خطوط موازی عمودی
meridian
خطوط نصف النهار
rivers
سفیدی بین خطوط
open lines
خطوط باز شطرنج
zigzags
خطوط جناغی پیوسته
electric line of force
خطوط نیروی برق
contours
خطوط تراز زمین
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
communications
خطوط مواصلاتی ارتباطات
contour lines
خطوط میزان منحنی
contour interval
فاصله خطوط واصل
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
collimate
منطبق کردن خطوط
phraseogram
خط یا خطوط نماینده عبارات
river
سفیدی بین خطوط
curvilinear ornament
زینتکاری با خطوط خمیده
cutting line of force
قطع خطوط قوا
domestic air traffic
خطوط هوایی داخلی
zigzagged
خطوط جناغی پیوسته
front lines
خطوط جلو جبهه
retrace blanking
خاموشی خطوط بازگشتی
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
sheetlines
خطوط کناره نقشه
sheetlines
خطوط حاشیه نقشه
zigzag
خطوط جناغی پیوسته
zigzagging
خطوط جناغی پیوسته
contours
خطوط کناره نما
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
ingrain
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
convergent
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
lightface
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
paleography
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
sidelines
خطوط طرفین میدان بازی
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelined
خطوط طرفین میدان بازی
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
lineaments
خطوط چهره صفات مشخصه
sidelining
خطوط طرفین میدان بازی
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
sideline
خطوط طرفین میدان بازی
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
lineament
خطوط چهره صفات مشخصه
agonic line
خطوط رسم شده روی نقشه
graticule
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
contour strip cropping
کشت نواری برروی خطوط میزان
image sharpness
خطوط مورب تحت زاویه معین
hierologist
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
raster scan graphics
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
oblique perspective
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
raster
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
ribbing
ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
sketching
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
chiromancy
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
fret
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
striped lines
خطوط راه راه
[همچون نقش محرمات]
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
remote data concentrator
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
contours
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com