Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
AFAIK
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
Other Matches
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
desktop
ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
vorticism
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
email
[short for electronic mail]
ایمیل
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
as far as
<idiom>
تا آنجایی که
anglo-saxon architecture
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
for all
تا آنجایی که
[اینقدر که]
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
epitomist
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
I'm looking forward to your next email.
من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
digesting
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest
خلاصه کردن و شدن خلاصه
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
anglicized
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
outlined
خلاصه خلاصه کردن
outlines
خلاصه خلاصه کردن
outline
خلاصه خلاصه کردن
outlining
خلاصه خلاصه کردن
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacity
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
phrased
عبارت
termed
عبارت
terming
عبارت
worded
عبارت
expression
عبارت
statements
عبارت
expressions
عبارت
experssion
عبارت
statement
عبارت
word
عبارت
clause
عبارت
term
عبارت
phrase
عبارت
wordage
عبارت
cl
عبارت
phrases
عبارت
clauses
عبارت
I have a question.
من یک سئوال دارم.
I have a headache.
من سر درد دارم.
I agree.
قبول دارم.
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
close the door please
خواهش دارم
own a house
خانهای دارم
I need my e
من دوست دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
i wish to stay here
میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
i maintain
عقیده دارم که ...
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
i intend to stay here
خیال دارم که ...
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
it is in my recollection
یاد دارم
bands
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
english woman
زن انگلیسی
Englishwoman
انگلیسی
Englishwomen
انگلیسی
knuckle guard
انگلیسی
knuckle bow
انگلیسی
johnny
انگلیسی
Britisher
انگلیسی
Britishers
انگلیسی
Englishman
انگلیسی
Briton
انگلیسی
Britons
انگلیسی
Englishmen
انگلیسی
English
انگلیسی
limey
انگلیسی
limeys
انگلیسی
British
انگلیسی
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
involution
پیچدارکردن عبارت
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
an idiomatic experssion
عبارت اصطلاحی
relational expression
عبارت رابطهای
Namely …viz …it consists of…
عبارت است از ...
doxology
عبارت تسبیحی
trinomial
دارای سه عبارت
in fact
به عبارت دیگر
videlicet
به عبارت دیگر
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
an exclamatory phrase
عبارت تعجبی
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
the letter of the law
عبارت قانون
assignment statement
عبارت گمارشی
context style of a expression
سیاق عبارت
To phrase.
به عبارت در آوردن
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
term
جمله عبارت
terming
جمله عبارت
colloquialism
عبارت مصطلح
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
quotations
اقتباس عبارت
colloquialisms
عبارت مصطلح
paragrapher
عبارت نویس
quotation
اقتباس عبارت
term
عبارت
[ریاضی]
phraseology
عبارت پردازی
range expression
عبارت دامنه
passages
عبارت فقره
expressions
افهار عبارت
put into words
به عبارت دراوردن
protext
عبارت پیشین
prolixity
عبارت زاید
expression
افهار عبارت
phraseologist
عبارت پرداز
termed
جمله عبارت
passage
عبارت فقره
affirmative
عبارت مثبت
wording
عبارت سازی
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
قصد دارم بروم
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
ale
ابجو انگلیسی
english billiards
بیلیارد انگلیسی
english opening
گشایش انگلیسی
english self taught
خوداموز انگلیسی
english system
سیستم انگلیسی
HMS
کشتی انگلیسی
anglicization
انگلیسی مابی
cleat knob
دگمه انگلیسی
arabic numeral
اعداد انگلیسی
middle english
انگلیسی تا 0051میلادی
cleat
عایق انگلیسی
redcoat
سرباز انگلیسی
anglophile
انگلیسی دوست
British
زبان انگلیسی
is a monetary sign
انگلیسی است
in plain english
به انگلیسی ساده
after the english f.
به سبک انگلیسی ها
jardin anglais
باغ انگلیسی
English altar
محراب انگلیسی
tommy atkins
سرباز انگلیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com