Total search result: 178 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
they give it a good scrub |
خوب انرا مالش میدهند |
|
|
Other Matches |
|
give it a good wash |
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید |
scrubbed |
مالش |
scrubbing |
مالش |
scrubs |
مالش |
gnawing |
مالش |
frottage |
مالش |
friction |
مالش |
frictions |
مالش |
scrub |
مالش |
frictions |
مالش اختلاف |
friction |
مالش اختلاف |
chafing |
مالش دادن |
scumble |
مالش مختصر |
magnetic friction |
مالش مغناطیسی |
angle of friction |
زاویه مالش |
attrition |
مالش خراش |
coefficient of friction |
ضریب مالش |
chafes |
مالش دادن |
chafe |
مالش دادن |
rubdown |
مالش سریع بدن |
to rub sore |
از مالش زیادزخم کردن |
internal friction |
مالش درونی سایش داخلی |
liniment |
مرهم رقیق روغن مالش |
tribometer |
مالش سنج سایش ازما |
liniments |
مرهم رقیق روغن مالش |
osteopathy |
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل |
paint roller mill |
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار |
whet |
عمل تیز کردن بوسیله مالش |
hydro-electric |
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار |
hydro electric |
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار |
When will be supper? |
کی شام میدهند؟ |
unashamed |
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند |
electrostatic charge |
بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.] |
him who |
انرا که |
guard cell |
گیاهی را تشکیل میدهند |
had searched |
انرا می یافتید |
neither i or he sees it |
نه من انرا می بینم نه او |
i saw it |
انرا دیدم |
i have a secure grasp of it |
انرا گرفته ام |
pig's wash |
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند |
foy |
سوری که بخاطر مسافرت میدهند |
pigwash |
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند |
spadework |
کاری که با بیل انجام میدهند |
handbills |
اعلانی که بدست مردم میدهند |
handbill |
اعلانی که بدست مردم میدهند |
boarding houses |
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند |
boarding house |
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند |
send it by post |
با پست انرا بفرستید |
i am out of p with it |
دیگرحوصله انرا ندارم |
we must winnow away the refuse |
اشغال انرا باید |
give it a rinse |
انرا بشویید یا اب بکشید |
give it a shake |
انرا تکان دهید |
i saw it my self |
من خودم انرا دیدم |
imyself saw it |
من خودم انرا دیدم |
give it a twist |
انرا پیچ بدهید |
i can make nothing of it |
هیچ انرا نمیفهم |
i do not have the courage |
جرات انرا ندارم |
lowlander |
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند |
he sold the good ones |
خوبهای انرا فروخت |
i had it signed |
انرا به امضاء رساندم |
haematogen |
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند |
loving cup |
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند |
goffer |
اهنی که باان توری راچین میدهند |
sea pass |
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند |
vouchee |
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند |
console table |
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند |
these cloud promise rain |
این ابرها خبر از بارندگی میدهند |
i cannot a to buy that |
استطاعت خرید انرا ندارم |
sculpsit |
انرا تراشیده یاحجاری کرد |
shearling |
گوسفندی که یک بار پشم انرا |
you have perhaps seen it |
شاید انرا دیده باشید |
it mokes it yet easier |
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند |
i gave it a slight press |
انرا کمی فشار دادم |
i sold it to one abdullah |
به عبدالله نامی انرا فروختم |
we made heavy weather of it |
انرا خیلی سخت دیدیم |
i kind of liked it |
من تا اندازهای انرا دوست داشتم |
who will pay for it |
کی پول انرا خواهد داد |
i am out of p with it |
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم |
who will pay for it |
کی هزینه انرا خواهد پرداخت |
tine |
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند |
impo |
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند |
communicants |
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند |
communicant |
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند |
fascicle |
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
fasciculus |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
fascicule |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
irrecocilably |
چنانکه نتوان انرا وفق داد |
it is past reclaim |
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد |
overshot wheel |
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند |
inimitably |
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد |
ormer |
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند |
you have perhaps seen it |
ممکن است انرا دیده باشید |
i life that better |
انرا بیشتر از همه دوست دارم |
an inseparable prefix |
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد |
page of presence |
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
wedding cake |
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند |
aquariums |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
corody |
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند |
aquarium |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
aquaria |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
sexto |
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند |
loaded dice |
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد |
indiscerptible |
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد |
water bed |
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند |
whitleather |
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند |
resolutions |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
coffee-table book |
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند |
page of bonour |
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
resolution |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
coffee-table books |
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند |
trading stamp |
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند |
bread-board |
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند |
bread-boards |
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند |
mezereum |
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند |
long pull |
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند |
pantechnicon |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
music stands |
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند |
letter card |
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند |
grillage |
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند |
pantechnicons |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
dress coat |
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا |
it will not bear repeating |
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد |
ricksha |
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد |
rickshaws |
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد |
rackets |
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند |
rickshaw |
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد |
indian giver |
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد |
reversible propeller |
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد |
ostensorium |
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند |
airing cupboard |
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند |
to garble the coinage |
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات |
judgement dept |
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است |
rose gall |
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد |
cheque to a person's order |
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند |
waggonette |
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
Boxing Day |
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند |
monstrance |
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند |
ostensory |
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند |
actuating horns |
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند |
decisions |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
vanishing cream |
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند |
telescopic chimney |
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند |
retro rocket |
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد |
vacuum concrete |
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند |
leadsman |
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید |
pope's eye |
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است |
frumenty |
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند |
out of step |
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند |
money spinner |
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند |
wiping |
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن |
wipes |
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن |
wiped |
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن |
wipe |
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن |
controllable twist |
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد |
prolixity |
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند |
crop mark |
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند |
curie point |
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند |
permanent income hypothesis |
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی |
hot money |
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند |
every cloud has a silver lining <idiom> |
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند] |
band project filter |
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند |
flash card |
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد |
mountains witness |
کوه هاهم گواهی میدهند حتی کوه ها....... |
voters |
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند |
voter |
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند |
fettling |
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره |
phyrgian cap |
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند |
loganberry |
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند |
loganberries |
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند |
you shall rue it |
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد |
liquidity trap |
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند |
cambridge equation |
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K = |
permalloy |
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند |
lutine bell |
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند |
ecotype |
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند |
anti balance tab |
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد |