Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
The tailor took my measurments.
خیاط اندازه ام راگرفت
Other Matches
She barely managed to get her diplome.
بزور دیپلمش راگرفت
he married a f
زنی راگرفت که ارث باورسیده بود
tailors
خیاط
couturiere
زن خیاط
seamster
خیاط
couturier
زن خیاط
tailor
خیاط
knight of the shears
خیاط
ninth part of a man
خیاط
couturiers
زن خیاط
whipstitch
خیاط
fashioner
خیاط
an irrepressible person
نتوان از او جلوگیری کرد ادمی که نتوان جلوی او راگرفت
couture
خیاط زنانه
dressmaker
خیاط زنانه
dressmakers
خیاط زنانه
seamstress
خیاط زنانه
seamstresses
خیاط زنانه
mantua maker
خیاط زنانه
costumer
خیاط لباسهای محلی وویژه
upholsterer
خیاط رومبلی و پرده و غیره
costumier
خیاط لباسهای محلی وویژه
costumiers
خیاط لباسهای محلی وویژه
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) .
خیاط لباسم راخراب کرد
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
bulk
اندازه
immense
بی اندازه
gauge
اندازه
gauges
اندازه
immoderately
بی اندازه
gauged
اندازه
tract
اندازه
inordinately
بی اندازه
immeasurable
بی اندازه
deals
اندازه
what
چه اندازه
in what way
<adv.>
تا چه اندازه ای
sizes
اندازه
inordinate
بی اندازه
tracts
اندازه
immensely
بی اندازه
measurer
اندازه
quantum
اندازه
to size up
اندازه
extent
اندازه
isometrics
هم اندازه
isometric
هم اندازه
deal
اندازه
symmetric
هم اندازه
attack size
اندازه تک
infintesimal
بی اندازه
gauge=gage
اندازه
floor length
اندازه کف
so far forth
تا ان اندازه
soupcon
اندازه کم
screamingly
بی اندازه
beyond measure
بی اندازه
measurements
اندازه
metres
اندازه
metre
اندازه
equals
: هم اندازه
equalling
: هم اندازه
equalled
: هم اندازه
equaling
: هم اندازه
equaled
: هم اندازه
equal
: هم اندازه
dealt
اندازه
in part
<idiom>
تا یک اندازه
measurement
اندازه
degrees
اندازه
degree
اندازه
what is your size?
اندازه
fitted
اندازه
indefinite
بی اندازه
To some extent. Within limits.
تا اندازه ای
isodiametric
هم اندازه
rather
تا یک اندازه
meter
اندازه
measure
اندازه
magnitude
اندازه
hecatompet
[اندازه صد پا]
dimension
اندازه
meters
اندازه
how far
<adv.>
تا چه اندازه ای
size
اندازه
to what extent
<adv.>
تا چه اندازه ای
dimensions
اندازه
protective measure
اندازه حفافتی
as much as never before
<adv.>
به اندازه بی سابقه
outsize
اندازه غیرمعمولی
measurements
اندازه گیری
diamensionless
بدون اندازه
remedial measure
اندازه کمکی
doubled up
اندازه دو برابر
doubled
اندازه دو برابر
double
اندازه دو برابر
weight and measures
سنگ و اندازه
measurement
اندازه گیری
wire guage
اندازه سیم
formats
اندازه شکل
format
اندازه شکل
spanned
اندازه گرفتن
spanned
پوشش اندازه
span
اندازه گرفتن
span
پوشش اندازه
pro tan to
تا این اندازه
preventive measure
اندازه حفافتی
partially true
تا یک اندازه راست
effective size
اندازه موثر
meter
اندازه گیر
parameters
شرح اندازه
caliper
اندازه گرفتن
effective size of grain
اندازه موثرذرات
over size
بزرگتر از اندازه
out of proportion
خارج از اندازه
spanning
پوشش اندازه
spanning
اندازه گرفتن
spans
پوشش اندازه
without limit
بی حد بی اندازه نامحدود
dimension diagram
رسم اندازه
dimension sketch
طرح اندازه
fitted
هم اندازه شده
dimensional accuracy
دقت اندازه
dimensional change
تغییر اندازه
dimensional error
خطای اندازه
dimensional stability
ثبات اندازه
dosing
اندازه معین
doses
اندازه معین
dosed
اندازه معین
dose
اندازه معین
dimensioning
اندازه گذاری
spans
اندازه گرفتن
area of conductor
اندازه سیم
block size
اندازه بلاک
thus much
این اندازه
body size
اندازه بدن
bourne
اندازه جوی
dimension
اندازه گیری
so far as
تا ان اندازه که انچه
calibration standard
اندازه کالیبراسیون
partly
تایک اندازه
ample
بیش از اندازه
stand measure
اندازه مقر ر
dimensions
اندازه گرفتن
to some extent
تا اندازه ایی
size tolerance
تلرانس اندازه
to take the gauge of
اندازه گرفتن
fixes
که اندازه کلمه
block size
اندازه کندهای
block size
اندازه کنده
they both measure equally
یک اندازه اند
as well
بهمان اندازه
symmetric
هم اندازه متقارن
atomic size
اندازه اتم
dimension
اندازه گرفتن
atomic size
اندازه اتمی
t. far
تا این اندازه
standard measure
اندازه استاندارد
standard gauge
اندازه معمولی
basic size
اندازه اصلی
basic size
اندازه اولیه
stand measure
اندازه قانونی
admensuration
تعیین اندازه
admeasurement
تعیین اندازه
admeasure
اندازه گرفتن
there is no limit to it
اندازه ندارد
fix
که اندازه کلمه
size effect
تاثیر اندازه
life-size
اندازه واقعی
gauging
اندازه گیری
critical magnitude
اندازه بحرانی
cubic measure
اندازه فضایی
measuring
اندازه گیر
cut to size
به اندازه بریدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com