Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
English
Persian
fortifies
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
Other Matches
vallum
دارای استحکامات کردن
castellate
دارای استحکامات کردن
rampart
دارای استحکامات کردن
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
fortified
دارای استحکامات
fortified
سنگربندی شده دارای استحکامات
fortified church
[کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
defence
دفاع کردن استحکامات
defenses
دفاع کردن استحکامات
defense
دفاع کردن استحکامات
beefed up
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
beef
شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
augmented
اضافه کردن تقویت کردن
fort
سنگربندی کردن تقویت کردن
augmenting
اضافه کردن تقویت کردن
augments
اضافه کردن تقویت کردن
upholds
تقویت کردن تایید کردن
uphold
تقویت کردن تایید کردن
augment
اضافه کردن تقویت کردن
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
reenforce
از نو تقویت کردن
intensify
تقویت کردن
amplifying
تقویت کردن
intensifying
تقویت کردن
reinforces
تقویت کردن
edified
تقویت کردن
intensified
تقویت کردن
augmented
تقویت کردن
amplify
تقویت کردن
augments
تقویت کردن
augment
تقویت کردن
augmentation
تقویت کردن
augmenting
تقویت کردن
amplifies
تقویت کردن
edifies
تقویت کردن
relayed
تقویت کردن
intensifies
تقویت کردن
rallied
تقویت کردن
sustained
تقویت کردن
trussing
تقویت کردن
sustain
تقویت کردن
trusses
تقویت کردن
bolster
تقویت کردن
bolstered
تقویت کردن
sustains
تقویت کردن
trussed
تقویت کردن
truss
تقویت کردن
bolsters
تقویت کردن
magnifies
تقویت کردن
magnified
تقویت کردن
corroborate
تقویت کردن
corroborated
تقویت کردن
relay
تقویت کردن
relays
تقویت کردن
rallies
تقویت کردن
edify
تقویت کردن
amplified
تقویت کردن
magnifying
تقویت کردن
reinforce
تقویت کردن
undergird
تقویت کردن
magnify
تقویت کردن
rally
تقویت کردن
corroborating
تقویت کردن
corroborates
تقویت کردن
armor
تقویت کردن
invigorate
تقویت روحی کردن
back-up
تقویت کردن تقویتی
to re establish ons's health
تقویت مزاج کردن
back up
تقویت کردن تقویتی
to establish one's health
تقویت مزاج کردن
back
پشت را تقویت کردن
backs
پشت را تقویت کردن
strengthen
قوی کردن تقویت دادن
encourages
تقویت کردن پیش بردن
encouraged
تقویت کردن پیش بردن
strengthened
قوی کردن تقویت دادن
strengthened
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthens
قوی کردن تقویت دادن
encourage
تقویت کردن پیش بردن
strengthen
تقویت یافتن تحکیم کردن
fuelling
تقویت سوخت گیری کردن
fuel
تقویت سوخت گیری کردن
fueled
تقویت سوخت گیری کردن
fuels
تقویت سوخت گیری کردن
invigorate
پر زور کردن تقویت شدن
upgrade
پیشرفت دادن تقویت کردن
fuelled
تقویت سوخت گیری کردن
upgraded
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrades
پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading
پیشرفت دادن تقویت کردن
strengthens
تقویت یافتن تحکیم کردن
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
refreshed
نیروی تازه دادن تقویت کردن
prestress
باسیم ومیله اهن تقویت کردن
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
reinforcing
در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
refreshes
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refresh
نیروی تازه دادن تقویت کردن
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
incorporating
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
militarize
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
edges
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
inflaming
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishing
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnish
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflame
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
دارای اماس کردن ملتهب کردن
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
innervate
دارای پی کردن
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
varnishes
دارای فاهرخوب کردن
varnishing
دارای فاهرخوب کردن
personifying
دارای شخصیت کردن
gifts
دارای استعداد کردن
indexes
:دارای فهرست کردن
nitrogenize
دارای نیتروژن کردن
indexed
:دارای فهرست کردن
personify
دارای شخصیت کردن
nationalize
دارای ملیت کردن
personifies
دارای شخصیت کردن
zigzag
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
دارای پیچ و خم کردن
zigzagging
دارای پیچ و خم کردن
zigzags
دارای پیچ و خم کردن
personalize
دارای شخصیت کردن
systemize
دارای همست کردن
varnished
دارای فاهرخوب کردن
bodies
دارای جسم کردن
body
دارای جسم کردن
tinkling
دارای طنین کردن
vitaminize
دارای ویتامین کردن
tooth
دارای دندان کردن
personified
دارای شخصیت کردن
index
:دارای فهرست کردن
transistorize
دارای ترانسیتور کردن
freckle
خال دارای کک مک کردن
tinkle
دارای طنین کردن
populate
دارای جمعیت کردن
varnish
دارای فاهرخوب کردن
embrasures
دارای منفذ کردن
populates
دارای جمعیت کردن
populating
دارای جمعیت کردن
insoul
دارای روح کردن
nationalises
دارای ملیت کردن
nationalising
دارای ملیت کردن
embrasure
دارای منفذ کردن
crenellate
دارای کنگره کردن
crenelate
دارای کنگره کردن
substantivize
دارای ماهیت کردن
nationalizing
دارای ملیت کردن
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
ensoul
دارای روح کردن
potentialize
دارای استعداد کردن
fluoridate
دارای فلورید کردن
whipstitch
دارای مرز کردن
tinkles
دارای طنین کردن
gift
دارای استعداد کردن
nationalised
دارای ملیت کردن
hydroxylate
دارای هیدروکسیل کردن
nationalizes
دارای ملیت کردن
tinkled
دارای طنین کردن
prongs
دارای چنگک یا چنگال کردن
wig
دارای گیس مصنوعی کردن
reengine
دارای موتور تازه کردن
prong
دارای چنگک یا چنگال کردن
rehabilitates
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated
دارای امتیازات اولیه کردن
criss-crossed
دارای نقش چلیپایی کردن
granulate
دارای ذرات ریز کردن
criss-cross
دارای نقش چلیپایی کردن
rehabilitate
دارای امتیازات اولیه کردن
tat
دارای حاشیه توری کردن
ravines
دارای دره تنگ کردن
to p a thing for a person
کسی را دارای چیزی کردن
bedevilled
دارای روح شیطانی کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
panes
دارای جام شیشه کردن
methodize
دارای روش یاقاعدهای کردن
bedevilling
دارای روح شیطانی کردن
fulcrum
دارای نقطه اتکاء کردن
criss-crosses
دارای نقش چلیپایی کردن
pane
دارای جام شیشه کردن
wigs
دارای گیس مصنوعی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com