English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
Other Matches
normal axis محور عمودی
y axis محور عمودی
vertical axis محور عمودی
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
taproot ریشه عمودی اصلی
main axis محور اصلی
principle axis محور اصلی
main shaft محور اصلی
principal axis محور اصلی
basic shaft محور اصلی
main transmission shaft محور انتقال اصلی
principal axis of inertia محور اصلی ماند
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
pivots محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivot محور اصلی کار نقطه اتکاء
uniaxial دارای یک محور یک محوری
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
non tilting mixer بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد
racy دارای طعم اصلی
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
racy دارای صفات اصلی و نژادی
polyploid دارای کروموسومهایی چندبرابر تعداد اصلی
haploid دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
compound complex دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
vertical عمودی
perpendicular عمودی
upright عمودی
righting حق عمودی
right حق عمودی
righted حق عمودی
straightest عمودی
straighter عمودی
straight عمودی
plumb line خط عمودی
lineal عمودی
othogonal عمودی
erects عمودی
perpendecular عمودی
erected عمودی
plumb lines خط عمودی
on end عمودی
erecting عمودی
erect عمودی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
brise-soleil کرکره عمودی
brise-soleil پرده عمودی
whip stall حرکت عمودی
vertical justification تطابق عمودی
booms ستون عمودی
tap root ریشه عمودی
perpendicularity حالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
plumbness حالت عمودی
linal descent وارث خط عمودی
booming ستون عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
riser سیم عمودی
vertical recording ضبق عمودی
boom ستون عمودی
hammer-post تیر عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
verticality حالت عمودی
boomed ستون عمودی
door-post [تیر عمودی در]
crown-post تیرک عمودی
joint drain زهکش عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical merger ادغام عمودی
out of plumb غیر عمودی
plumb شاقول عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
off plmb غیر عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
normal force نیروی عمودی
normal force تلاش عمودی
vertical equity عدالت عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
nosediving فرود عمودی
nosedives فرود عمودی
aplomb حالت عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical antenna انتن عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
cliff صخره عمودی
cliffs صخره عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
Y direction حرکت عمودی
orthotropism رویش عمودی
nosedived فرود عمودی
lineal عمودی اجدادی
portraint orientation تمایل عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical integration ادغام عمودی
orthogonality حالت عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
nosedive فرود عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
near vertical تقریبا عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
stringer تراورس عمودی
stringers تراورس عمودی
profiling برش عمودی
profiles برش عمودی
profiled برش عمودی
profile برش عمودی
erectness حالت عمودی
apeak بحالت عمودی
apeak عمودی قائم
vertical application برنامه کاربردی عمودی
goalpost تیرک عمودی دروازه
profiles نیمرخ برش عمودی
goalposts تیرک عمودی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
plumb : راست بطور عمودی
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
jamb تیر عمودی چارچوپ
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
profiling نیمرخ برش عمودی
stairwell پله کان عمودی
erectly بطور ایستاده یا عمودی
stairwells پله کان عمودی
munting الت عمودی پنجره
hoop میله عمودی کروکه
hoops میله عمودی کروکه
jambs تیر عمودی چارچوپ
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
rudder مکان عمودی متحرک
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
profiled نیمرخ برش عمودی
rudders مکان عمودی متحرک
Y coordinate مختصات بردار عمودی
y axis بردار عمودی گراف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com