Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (7 milliseconds)
English
Persian
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
Other Matches
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
pulse
ایمپولز
impluse
ایمپولز
momentum
ایمپولز
pulsed
ایمپولز
impluse width
عرض ایمپولز
impluse transformer
مبدل ایمپولز
impluse train
توالی ایمپولز
impluse separator
جداکننده ایمپولز
counting
تعداد ایمپولز
input pulse
ایمپولز ورودی
ignition pulse
ایمپولز احتراق
counts
تعداد ایمپولز
count
تعداد ایمپولز
impluse margine
حاشیه ایمپولز
impluse selection
انتخاب ایمپولز
voltage impluse
ایمپولز ولتاژ
counted
تعداد ایمپولز
impluse converter
مبدل ایمپولز
impluse contact
کنتاکت ایمپولز
impluse detector
مدولاتور ایمپولز
impluse corrector
مصحح ایمپولز
impluse duration
مدت ایمپولز
impluse meter
شمارشگر ایمپولز
impluse response
پاسخ ایمپولز
impluse ratio
نسبت ایمپولز
buzzer signal
ایمپولز شماره گیری
impluse modulator
اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
skirt
دامنه
foot
دامنه
skirted
دامنه
hillsides
دامنه
hillside
دامنه
mountainsides
دامنه
skirts
دامنه
brae
دامنه
amplitude
دامنه
slope
دامنه
ranges
دامنه
ranged
دامنه
range
دامنه
scope
دامنه
slopes
دامنه
sloped
دامنه
tail
دامنه
tailed
دامنه
magnitude
دامنه
talus
دامنه
tails
دامنه
mountainside
دامنه
range of motion
دامنه حرکت
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
range name
نام دامنه
wave amplitude
دامنه موج
response amplitude
دامنه پاسخ
range of stress
دامنه تنش
two tailed test
ازمون دو دامنه
restriction of range
محدودیت دامنه
range
دامنه
[ریاضی]
talus meterial
واریزه دامنه
tooth flank
دامنه دندانه
talus
دامنه سنگلاخی
range expression
عبارت دامنه
one tailed test
ازمون یک دامنه
midrange
میان دامنه
maximum amplitude
دامنه حداکثر
interval confidence
دامنه اطمینان
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
tropic range
دامنه استوایی
range format
قالب دامنه
talus
دامنه تالیوز
pulse amplitude
دامنه تپش
am
مدولاسیون دامنه
hillsides
دامنه کوه
class interval
دامنه طبقه
tolerance
دامنه تغییرات
audio frequency
دامنه شنودپذیری
tolerances
دامنه تغییرات
audibility range
دامنه شنودپذیری
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
ranged
دامنه تغییرات
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
ranges
دامنه تغییرات
hillside
دامنه کوه
feet
پایین دامنه
colluvial
دامنه کوهی
criteria range
دامنه ملاک
combe
دامنه تپه
flanked
دامنه جناح
flanking
دامنه جناح
scope
دامنه رسیدگی
f.of mountain
دامنه کوه
flank
دامنه جناح
frequency response
خم دامنه- بسامد
double amplitude
دامنه دوبل
discriminating range
دامنه افتراق
amplitude
دامنه بزرگی
hill side
دامنه تپه
range
دامنه تغییرات
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
skirting armor
زره دامنه تانک
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
purview
دامنه شمول قانون
lift
بالارو دامنه بالابری
lifted
بالارو دامنه بالابری
lifting
بالارو دامنه بالابری
lifts
بالارو دامنه بالابری
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
modular range
دامنه تغییرات مدول
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
interquartile range
دامنه میان چالاکی
foothill
تپه دامنه کوه
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirts
دامنه کوه حومه شهر
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
skirted
دامنه کوه حومه شهر
skirt
دامنه کوه حومه شهر
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
step
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle
نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide
جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol
خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
slope of cutting
دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of bankment
دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com