Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
Search result with all words
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
Other Matches
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing the javelin
پرتاب نیزه
javelin throw
پرتاب نیزه
spearfish
ماهیگیری با پرتاب نیزه
spearfishing
ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin
زوبین پرتاب نیزه
spear gun
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
hop step
طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
grains
نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
quadrant
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
poles
نیزه پرش با نیزه
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole
نیزه پرش با نیزه
epicycle
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
quadrant
ربع دایره ربع محیط دایره
gavelock
نیزه
spears
نیزه
spearing
نیزه
lanced
نیزه
butt shaft
نیزه
lance
نیزه
shafts
نیزه
shaft
نیزه
darting
نیزه
harpoons
نیزه
pic
نیزه
darted
نیزه
lancer
نیزه زن
halberd
نیزه
javelin
نیزه
dart
نیزه
spear
نیزه
speared
نیزه
lances
نیزه
halbert
نیزه
lancing
نیزه
harpoon
نیزه
quarter staff
نیزه چوبی
barracudas
نیزه ماهی
barracuda
نیزه ماهی
spearfisher
ماهیگیر با نیزه
vaulter
پرنده با نیزه
demilance
نیم نیزه
spiculum
نیزه کوچک
vaults
پرش با نیزه
vault
پرش با نیزه
spontoon
نیزه کوتاه
pikestaff
چوب نیزه
styliform
نیزه مانند
styloid
شبیه نیزه
pike
نیزه زدن
spiculum
نوک نیزه
spearman
نیزه دار
sarissa
نیزه مقدونی
spearer
نیزه دار
sword bayonet
سر نیزه دم دار
spearman
نیزه انداز
lanced
ضربت نیزه
lancelet
نیزه ماهی
lancer
نیزه دار
job
سوخمه سر نیزه
jobs
سوخمه سر نیزه
spear fisherman
ماهیگیر با نیزه
lancethrust
زخم نیزه
marlin
نیزه ماهی
marlinspike
نیزه ماهی
lances
ضربت نیزه
javelineer
نیزه دار
lance
ضربت نیزه
spears
نیزه دار
spearing
نیزه دار
speared
نیزه دار
spear
نیزه دار
jaculator
نیزه انداز
jaculator
نیزه دار
javelin thrower
پرتابگر نیزه
lancing
ضربت نیزه
needle fish
نیزه ماهی
fix bayonets
به نیزه فنگ نیزه فنگ
spearheads
نوک نیزه
spearheading
نوک نیزه
pole vaults
پرش با نیزه
spearheaded
نوک نیزه
pole vault
پرش با نیزه
pole vaulting
پرش با نیزه
spearhead
نوک نیزه
pole vaulter
پرنده با نیزه
gar
نیزه ماهی
gad
نیزه سنان
marlinespike
نیزه ماهی
gaff
نیزه چنگک
green bone
نیزه ماهی
sea needle
نیزه ماهی
jousting
نیزه بازی سواره
fix bayonets
نیزه فنگ کردن
ox goad
نیزه گاو رانی
jousted
نیزه بازی سواره
lanceolate
نیزه مانند نیزهای
lancer
تشر زن نیزه انداز
joust
نیزه بازی سواره
piker
سرباز نیزه دار
jousts
نیزه بازی سواره
javelin
نیزه دستی سبک
uhlan
سوار نیزه دار
pikestaff
دسته چوبی نیزه
pkeman
سرباز نیزه دار
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
trident
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
styliferous
ستون دار نیزه مانند
joust
نیزه بازی از روی زین
jousts
نیزه بازی از روی زین
jousted
نیزه بازی از روی زین
jousting
نیزه بازی از روی زین
gigs
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
tiltyard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tilting yard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
gig
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
jumping event
مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
banderilla
نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
leister
نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
crossbar
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
crossbars
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
pike
نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
throwing line
نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
picador
عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
gig
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gigs
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
bindings
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
binding
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
tilted
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
circle
دایره
disks
دایره
fields
دایره
fielded
دایره
circling
دایره
disk
دایره
circles
دایره
compass
دایره
tambourines
دایره
tambourine
دایره
circuit
دایره
roundel
دایره
agency
دایره
departments
دایره
roundle
دایره
spheres
دایره
division
دایره
divisions
دایره
Dingbat
دایره
recurring curve
دایره
rondelle
دایره
rondel
دایره
agencies
دایره
rhomb
دایره
department
دایره
subdivision
دایره
circled
دایره
sphere
دایره
circuits
دایره
field
دایره
encyclopaedia
دایره المعارف
timbre
دایره زنگی
circles
محیط دایره
cyclometer
دایره سنج
Equator
دایره استوا
circled
محیط دایره
center circle
دایره میانی
cycloidal
وابسته به دایره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com