Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
secretariate
دبیر خانه
Other Matches
clerks
دبیر
actuary
دبیر
actuaries
دبیر
secretaries
دبیر
secretary
دبیر
teacher
دبیر
schoolteachers
دبیر
teachers
دبیر
clerk
دبیر
schoolteacher
دبیر
secretary of embassy
دبیر سفارت
mr secretary
اقای دبیر
under secretary
تحت نظر دبیر کل
wanted clerks
دبیر یا نویسنده لازم است
under secretary
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb
خانه خانه کردن
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
schoolma'am
خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm
خانم معلم خانم دبیر
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
cellular
خانه خانه
cells
خانه
houseroom
جا در خانه
room
خانه
rooms
خانه
cell
خانه
furnace house
خانه
pied-a-terre
خانه
pieds-a-terre
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
materfamilias
زن خانه
domiciles
خانه
domicile
خانه
her house
خانه اش
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
housing
خانه ها
honeycomb
خانه خانه
quarterage
خانه
lodged
خانه
i was under his roof
در خانه
houseless
بی خانه
shack
خانه
lodges
خانه
shacks
خانه
pigeon hole
خانه
door-to-door
خانه به خانه
door to door
خانه به خانه
her house
خانه ان زن
within doors
در خانه
lares
خانه
lar
خانه
honeycombs
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
cellulated
خانه خانه
lodge
خانه
cloisonne
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
sockets
خانه
socket
خانه
checkered
خانه خانه
house
خانه
dwelling
خانه
houses
خانه
housed
خانه
dwellings
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
home
خانه
double-fronted
خانه دو در
homes
خانه
bawdy house
جنده خانه
i wrote home
برای خانه
lupanar
جنده خانه
landloper
خانه بدوش
husbandman
سرپرست خانه
majordomo
بزرگتر خانه
hub or hub by
خانه دار
lupanar
فاحشه خانه
builder
خانه ساز
mansion house
خانه ارباب
household art
فن اداره خانه
housewifery
خانه دار
builders
خانه ساز
active cell
خانه کاری
departments
وزارت خانه
lake0dwelling
خانه دریاچهای
department
وزارت خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
kibitka
خانه تاتار
keep in
در خانه ماندن
keep house
در خانه ماندن
armory
اسلحه خانه
landlouper
خانه بدوش
insectary
حشره خانه
insectarium
حشره خانه
baby house
عروسک خانه
luft
خانه فرار
housewifely
خانه دار
bawdy house
فاحشه خانه
earth house
خانه زیرزمینی
dishouse
بی خانه کردن
gaming house
قمار خانه
delivery to the home
تحویل در خانه
dacha
خانه ییلاقی
custom house
گمرک خانه
goodwife
کدبانوی خانه
grummet
شاگرد خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
convalescent home
نقاهت خانه
coffeehouse
قهوه خانه
disorderly house
خانه بدنام
disorderly house
فاحشه خانه
dwelling house
خانه مسکونی
frater
سفره خانه
freemasons hall
فراموش خانه
dwelling construction
خانه سازی
door lock
کلید خانه
domiciliate
خانه مسکن
domiciliary
مربوط به خانه
fuse block
خانه فیوز
gambling house
قمار خانه
domatophobia
خانه هراسی
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee house
قهوه خانه
butler pantry
ابدار خانه
brick yard
اجرپز خانه
bordel
فاحشه خانه
bookbindery
صحاف خانه
house agent
دلال خانه
bindery
صحاف خانه
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
house top
بام خانه
cabana
خانه کوچک
camera obscura
تاریک خانه
coach house
درشکه خانه
coach house
کالسکه خانه
home born
خانه زاد
chop house
خوراک خانه
homebred
خانه پرورده
chequer
خانه شطرنج
chancery
دفتر خانه
domicil
مقر خانه
caserne
سرباز خانه
homemaker
خانه دار
house work
خانه داری
housework
کار خانه
double-pile house
خانه دو خوابه
English cottage
خانه ویلایی
farm-house
خانه رعیتی
hermitage
خانه زاهد
out
<adv.>
بیرون از خانه
colombarium
کبوتر خانه
checker
خانه شطرنج
loony bin
دیوانه خانه
loony bins
دیوانه خانه
reading room
قرائت خانه
reading rooms
قرائت خانه
The house burned down .
خانه سوخت
almshouse
یتیم خانه
bastel
خانه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
bell-cote
ناقوس خانه
bell-gable
ناقوس خانه
bangaloid growth
خانه ییلاقی
bordello
[American E]
فاحشه خانه
house of ill repute
فاحشه خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
house of ill repute
جنده خانه
Outside the house.
بیرون از خانه
houseroom
اتاق خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com