English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
Other Matches
i am not made of salt مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
us مارا
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
it will p to wait جورهمه مارا اوبایدبکشد
i can add rapidly مشکل مارا زیاد کرد
great dangers impend over us خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
it did not meet our views منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
harbours پناه دادن پناه بردن
harboring پناه دادن پناه بردن
harbouring پناه دادن پناه بردن
harbour پناه دادن پناه بردن
harbors پناه دادن پناه بردن
harboured پناه دادن پناه بردن
take reffuge پناه اوردن پناه بردن
refuge پناه دادن پناه بردن
refuges پناه دادن پناه بردن
harbored پناه دادن پناه بردن
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
myrica درخت شیشعان درخت موم
gambir درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
refuge پناه
exposed بی پناه
refuges پناه
bulwarks پناه
blinds پناه
blinded پناه
blind پناه
safeguard پناه
defenceless بی پناه
safeguarded پناه
safeguarding پناه
safeguards پناه
grith پناه
unsheltered <adj.> بی پناه
shelterless بی پناه
fenceless بی پناه
erfuge پناه
opens بی پناه
bulwark پناه
open بی پناه
opened بی پناه
sconce پناه
defenseless بی پناه
guarding پناه
guard پناه
guards پناه
harbourage پناه
guardless بی پناه
harbourless بی پناه
coverture پناه
awning پناه پناهگاه
sheltered جان پناه
to seek refuge پناه جستن
ambush پناه گاه
ambushes پناه گاه
ambushing پناه گاه
shelter جان پناه
shelter پناه دادن
Good grief! پناه برخدا !
to seek shelter پناه جستن
awnings پناه پناهگاه
turrets جان پناه
Good gracious ! Good heaven ! My god ! پناه برخدا
trench جان پناه
trenches جان پناه
bunker جان پناه
mantelet جان پناه
traversed جان پناه
traverses جان پناه
traversing جان پناه
shelterer پناه دهنده
exposing بی پناه گذاشتن
exposes بی پناه گذاشتن
expose بی پناه گذاشتن
quarter پناه بردن به
lee side سمت پناه
bunkers جان پناه
harbor پناه دادن
harbor پناه بردن
parapets جان پناه
parapet جان پناه
harbours پناه بردن
traverse جان پناه
harbours پناه دادن
harbouring پناه بردن
harbouring پناه دادن
hand rail جان پناه
guard rail جان پناه
defilade جان پناه
cestus مشت پناه
dismounted defilade جان پناه
ear tab گوش پناه
embower پناه دادن
erfuge پناه گاه
fire in the hole به جان پناه
ear cap گوش پناه
turret جان پناه
gorget گلو پناه
harboured پناه بردن
harboured پناه دادن
harbour پناه بردن
sheltering پناه دادن
ambushed پناه گاه
shelters پناه دادن
sheltering جان پناه
shelters جان پناه
harbored پناه دادن
harboring پناه دادن
harbors پناه دادن
harbored پناه بردن
harboring پناه بردن
sheltered پناه دادن
harbors پناه بردن
harbour پناه دادن
stockade جان پناه چوبی
ensconces پوشاندن پناه دادن
bombproof پناه دهنده ازاثربمب
ensconcing پوشاندن پناه دادن
ensconce پوشاندن پناه دادن
flight into sickness پناه بردن به بیماری
sheltered پناهگاه پناه بردن
shelter پناه گرفتن سرپناه
ensconced پوشاندن پناه دادن
take cover جان پناه گرفتن
sheltered پناه گرفتن سرپناه
shelter پناهگاه پناه بردن
benching جان پناه خاکی
lee shore سمت پناه دارکشتی
sheltering پناهگاه پناه بردن
pis aller اخرین پناه چاره
tree بدرخت پناه بردن
house of refuge پناه گاه بی نوایان
protective cover جان پناه دفاعی
shelters پناهگاه پناه بردن
approach parapets جان پناه دیوار
lee helm سکان سمت پناه
sheltering پناه گرفتن سرپناه
fences خاکریز پناه دادن
fence خاکریز پناه دادن
to hunker down in a place در جایی پناه بردن
shelters پناه گرفتن سرپناه
stockades جان پناه چوبی
they took refuge in a cave بغاری پناه بردند
lair بلانه پناه بردن
lairs بلانه پناه بردن
lodge به لانه پناه بردن
To shelter someone . به کسی پناه دادن
To seek refuge ( shelter). پناه آوردن ( بردن )
lodged به لانه پناه بردن
lodges به لانه پناه بردن
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
lee سمت پناه دار
protect در پناه سنگر قرار دادن
gun house پناه گاه توپ یاتوپچی
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
protecting در پناه سنگر قرار دادن
to seek refuge پناه بردن پناهنده شدن
protects در پناه سنگر قرار دادن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
covers جان پناه خفاگاه پوشاندن
lee shore واقع در سمت پناه دارکشتی
coverings جان پناه خفاگاه پوشاندن
lee shore سوی قسمت پناه دارکشتی
defilade جان پناه استحکامات تدافعی
alee ان سوی قایق که در پناه باداست
indoors در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
to hide one's head ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
fire in the hole فرمان در جان پناه قرار گیرید
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
ensconce پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
ensconces پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
protected در پشت حفاظ دارای جان پناه
ensconcing پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
lee انسوی کشتی که از باد در پناه است بادپناه
case mate بمب پناه جای نصب توپ درناو
leewardly اماده افتادن بان سویی که ازباد در پناه است
almena جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
leeboard ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
breast work خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
quinces درخت به
abat سد درخت
xyloid پر درخت
butt ته درخت
butted ته درخت
butts ته درخت
quincunx درخت به
tree درخت
quince درخت به
thick with trees پر از درخت
flower درخت گل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com