Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
deliverable state
در حالت تحویل
Other Matches
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
devolvement
تحویل
transter
تحویل
delivery
تحویل
utilization
تحویل
processes
تحویل
process
تحویل
deliveries
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
free
تحویل
prehension
تحویل
freed
تحویل
bailment
تحویل
freeing
تحویل
frees
تحویل
livery
تحویل
liveries
تحویل
solstice
تحویل
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
exs
تحویل از کشتی
rendition
پرداخت تحویل
cash dispenser
تحویل دارخودکار
transferee
تحویل گیرنده
cash dispensers
تحویل دارخودکار
delivers
تحویل دادن
hand over
تحویل دادن
renditions
پرداخت تحویل
fob
تحویل کشتی
free on quay
تحویل دراسکله
recorded delivery
تحویل سفارشی
free docks
تحویل در بارانداز
shortchange
کم تحویل دادن
forward delivery
تحویل دراینده
forward delivery
تحویل به وعده
deliver
تحویل دادن
period of delivery
دوره تحویل
takeover
تحویل گیری
takeovers
تحویل گیری
terminal price
قیمت تحویل
prompt delivery
تحویل فوری
to hand over
تحویل دادن
polytropic
تحویل برزخ
to deliver over
تحویل دادن
renders
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
render
تحویل دادن
delivering
تحویل تسلیم
take over
تحویل گرفتن
surrender
تحویل دادن
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
surrenders
تحویل دادن
LSD
نگهداری تحویل
surrendered
تحویل دادن
delivering
تحویل دادن
take delivery of
تحویل گرفتن
to take over
تحویل گرفتن
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
exq
تحویل در بارانداز
supplied
تحویل ذخیره
delivery table
میز تحویل
delivery speed
سرعت تحویل
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery side
سمت تحویل
delivered
تحویل شده
ex factory
تحویل در کارخانه
delivery order
حواله تحویل
delivery notice
اعلامیه تحویل
ex mill
تحویل در کارخانه
supply
تحویل دادن
supplied
تحویل دادن
supply
تحویل ذخیره
supplying
تحویل دادن
transference
تحویل حواله
supplying
تحویل ذخیره
delivery terms
نحوه تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
delivery valve
سوپاپ تحویل
delivery terms
شرایط تحویل
demand satisfaction
تحویل درخواستها
delivery note
حواله تحویل
delivery free
تحویل رایگان
delivery date
تاریخ تحویل
smooth delivery
تحویل بی اشکال
irreducibility
تحویل ناپذیری
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
transfers
واگذاری تحویل
cargo delivery
تحویل بار
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
deliverer
تحویل دهنده
delivered at frontier
تحویل در مرز
transfer
واگذاری تحویل
deliverable
قابل تحویل
bailee
تحویل گیرنده
bailment
تحویل جنس
catcher's side
سوی تحویل
transferring
واگذاری تحویل
procure
تهیه و تحویل اماد
redeliver
دوباره تحویل دادن
procured
تهیه و تحویل اماد
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
delivery car
واگن تحویل دهنده
delivery order
دستور تحویل کالا
procurement
تهیه و تحویل اماد
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
spot goods
کالاهای اماده تحویل
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
reductions
تحویل استحاله کاهش
reduction
تحویل استحاله کاهش
for
تحویل روی قطار
procures
تهیه و تحویل اماد
ex ship
تحویل در کنار کشتی
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
ex quay
تحویل در بندر مقصد
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
fot
تحویل روی کامیون
goods intake
کالاهای درحال تحویل
give in charge
تحویل پلیس دادن
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
free on rail
تحویل در راه اهن
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
procuring
تهیه و تحویل اماد
delivery
قبض و اقباض تحویل
exw
تحویل در محل تولید
delivery
تحویل کالا دادن
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
deliveries
قبض و اقباض تحویل
destination port
بندر تحویل کالا
deliveries
تحویل کالا دادن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
to get something to somebody
تحویل دادن چیزی به کسی
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
become
مناسب بودن تحویل یافتن
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
received for shipment
تحویل شده برای حمل
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
d/p
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
document against payment
تحویل اسناد در ازای پرداخت
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
becomes
مناسب بودن تحویل یافتن
turn in
تحویل دادن جنس به انبار
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com