| Total search result: 201 (22 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. |
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند. |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| Comparison with other countries is extremely interesting. |
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است. |
| all the world over |
در سراسر جهان |
| the whole world |
سراسر جهان |
| all over the world |
در سراسر جهان |
| second world |
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند |
| oecumenical |
جامع مشهوردر سراسر جهان |
| rio treaty |
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند |
| third world countries |
کشورهای جهان سوم |
| third world economies |
اقتصاد کشورهای جهان سوم |
| yalta conference |
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد |
| penetrometer |
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف |
| colombo plan |
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است |
| to contrast [with] |
مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه] |
| isolationist |
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر |
| dumping |
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی |
| It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread |
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل |
| jobs |
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها |
| job |
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها |
| point four |
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان |
| country file |
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند |
| chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
| chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
| advanced countries |
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته |
| developed countries |
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته |
| in a battle for world domination |
مبارزه برای سلطه جهان |
| conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
| reference |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
| references |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
| civil military relations |
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر |
| scratching |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
| scratched |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
| scratches |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
| scratch |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
| plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
| invitation |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
| invitations |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
| Dhrystone benchmark |
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر |
| in self defence |
برای دفاع |
| back checker |
بازگشته برای دفاع |
| cheated |
موضعگیری برای دفاع |
| cheats |
موضعگیری برای دفاع |
| cheat |
موضعگیری برای دفاع |
| dan |
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع |
| in defence of somebody [something] |
برای دفاع از کسی [چیزی] |
| to stand in the gap |
برای دفاع اماده بودن |
| on guard |
اماده برای دفاع باشید |
| marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
| box defence |
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه |
| forcing |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
| forces |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
| force |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
| DES |
استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key # |
| world bank |
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد |
| HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
| outsource |
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی |
| convoys |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
| convoy |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
| zone ride |
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه |
| developing countries |
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه |
| leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
| third base |
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال |
| billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
| vetoes |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
| vetoing |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
| veto |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
| vetoed |
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند |
Safavid period  |
دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.] |
| flippy |
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود |
| samisch variation |
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج |
| notification |
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود |
| russian defence |
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو |
| schleman defence |
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش |
| other things being equal |
اگر برای چیزهای دیگر نباشد |
| to have done |
برای کسی [دیگر] انجام دادن |
| sag |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
| sags |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
| sagged |
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر |
| raise a fuss <idiom> |
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر |
| cross assembler |
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر |
| Britain |
بریتانیا |
| metacompilation |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
| wordprocessing |
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر |
| Britons |
اهل بریتانیا |
| Briton |
اهل بریتانیا |
| britannic |
مربوط به بریتانیا |
| Britishers |
اهل بریتانیا |
| UK |
مخفف بریتانیا |
| convenor |
گروهیتجاریدر بریتانیا |
| Britisher |
اهل بریتانیا |
| I'm doing it on my own account, not for anyone else. |
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر. |
| references |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
| decoy |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
| decoyed |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
| decoys |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
| decoying |
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر |
| reference |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
| gimbals |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
| telephone |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
| telephoned |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
| motherboard |
که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است |
| telephones |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
| bridges |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| bridged |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| rain check <idiom> |
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر |
| telephoning |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
| pilot engine |
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد |
| bridge |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| the four seas |
دریاهای پیرامون بریتانیا |
| british thermal unit |
واحد گرمایی بریتانیا |
| bargaining table |
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد |
| colour supplement |
مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا |
| atlases |
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما |
| atlas |
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما |
| thoroughly |
سراسر |
| all along |
سراسر |
| throughout |
سراسر |
| from top to toe |
سراسر |
| entirely |
سراسر |
| through out |
سراسر |
| everywhere |
در سراسر |
| Internet |
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP |
| fourteen points |
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد |
| nomogram |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
| bypassing |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| bypass |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| spanned |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
| nomograph |
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است |
| bypasses |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| spanning |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
| bypassed |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| gimbal ring |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
| span |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
| spans |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
| entrymate |
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی |
| barber's pole |
پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد |
| close season |
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا |
| quite |
سراسر واقعا |
| to the quick |
بی نهایت سراسر |
| overwhelmed |
سراسر پوشاندن |
| all over winter |
سراسر زمستان |
| overwhelms |
سراسر پوشاندن |
| overwhelm |
سراسر پوشاندن |
| whole |
همه سراسر |
| unattended operation |
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند |
| reversing |
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید. |
| saves |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
| input/output |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است |
| ribbon |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
| saved |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
| reverses |
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید. |
| save |
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر |
| ribbons |
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح |
| reverse |
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید. |
| reversed |
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید. |
| conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
| conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
| bank annuities |
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول |
| Celtic Revival |
[احیای هنر سلتی در بریتانیا و ایرلند] |
| BBC |
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا |
| CSE |
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید |
| offsets |
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود |
| tristimulus values |
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند |
| e c e |
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است |
| lift is full of troubles |
زندگی را سراسر سختی است |
| all nature looked green |
طبیعت سراسر سبز بود |
| public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
| utopiannism |
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند |
| else rule |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
| room-sized rug |
فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.] |
| CBE |
ترفیعدرجهدر بریتانیا مخفف Empire British the of Order the of Commander |
| The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. |
بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند. |
| it is all a pretence |
سراسر تظاهریا اشتباه کاری است |
| notification message |
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود |
| backslash |
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند |
| Queen's English [King's English] <idiom> |
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.] |
| limit state |
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد |
| away |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
| data interchange format |
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد |
| languages |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
| language |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
| cross member |
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر |
| nsfnet |
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد |
| stack |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
| stacked |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
| stacks |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
| defense system aquisition |
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع |
| defense |
دفاع وزارت دفاع |
| one on one |
دفاع یارگری دفاع تک به تک |
| blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
| plug |
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.] |
| switching |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
| jump instruction |
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه |
| synchronous |
حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است |
| reel to reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
| fee tail |
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه |
| reel-to-reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
| Apple Key |
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است |
| otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر] |
| self defense |
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود |