English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
uncharted در نقشه یاجدول وارد نشده
Other Matches
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
gyrolog دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
unsought جستجو نشده کشف نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
incomplete انجام نشده پر نشده
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
unbowed خم نشده
uncharged پر نشده
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
hep وارد
intrant وارد
relevant وارد
pertinenet وارد به
familiar وارد در
to make an entry of وارد
infare وارد
comer وارد
conscious وارد
unbleached <adj.> سفیدگری نشده
unevaluated <adj.> بررسی نشده
unfulfilled اجرا نشده
unfulfilled انجام نشده
untested <adj.> بررسی نشده
undisturbed مختل نشده
uninspected <adj.> بررسی نشده
uncommitted تقبل نشده
unexamined <adj.> بررسی نشده
unaudited <adj.> تست نشده
uncontrolled کنترل نشده
uncontrolled مهار نشده
virgins استفاده نشده
unchanged عوض نشده
untested <adj.> تست نشده
uninspected <adj.> تست نشده
unseen مکشوف نشده
unabridged کوتاه نشده
unseen مشاهده نشده
unabridged تلخیص نشده
unexamined <adj.> تست نشده
unevaluated <adj.> تست نشده
unchecked <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> بازرسی نشده
virgin استفاده نشده
unaudited <adj.> تایید نشده
untested <adj.> کنترل نشده
unaudited <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> کنترل نشده
unexamined <adj.> کنترل نشده
unevaluated <adj.> کنترل نشده
unaudited <adj.> کنترل نشده
unchecked <adj.> آزمایش نشده
unsung خوانده نشده
untested <adj.> آزمایش نشده
unsung ستایش نشده
unsung سروده نشده
uninspected <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> تایید نشده
unevaluated <adj.> تایید نشده
unexamined <adj.> تایید نشده
unchecked <adj.> بررسی نشده
haggard رام نشده
unread خوانده نشده
uncut بریده نشده
uncut قطع نشده
uncut از هم جدا نشده
unclaimed مطالبه نشده
unabated کاسته نشده
unaudited <adj.> بررسی نشده
sightless دیده نشده
unchecked <adj.> کنترل نشده
untested <adj.> تایید نشده
uninspected <adj.> تایید نشده
unevaluated <adj.> آزمایش نشده
unalloyed الیاژ نشده
unconnected وصل نشده
open واریز نشده
opened واریز نشده
opens واریز نشده
unsaved پس انداز نشده
unmitigated کاسته نشده
uncharted اکتشاف نشده
unbroken رام نشده
unsettled تصفیه نشده
unsaturated اشباع نشده
unsaturate اشباع نشده
outstandingly تصفیه نشده
outstandingly وصول نشده
outstandingly واریز نشده
outstanding پرداخت نشده
outstanding تصفیه نشده
outstanding وصول نشده
outstanding واریز نشده
unset ثابت نشده
unshod نعل نشده
unquestioned بحث نشده
unquestioned بررسی نشده
unquestioned استنتاق نشده
unpublished نشر نشده
unpublished چاپ نشده
unguarded حساب نشده
unguarded حراست نشده
unearned کسب نشده
unreconstructed بازسازی نشده
unworn استعمال نشده
unfinished تمام نشده
unsight دیده نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unstudied مطالعه نشده
unthickened تغلیظ نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. تا دیر نشده
unwashed شسته نشده
unworn کهنه نشده
outstandingly پرداخت نشده
unpremediated تصور نشده
uncircumcised ختنه نشده
uncleared ترخیص نشده
uncoditioned قطعی نشده
uncoditioned شرط نشده
undeeded در سندقید نشده
vacant اشغال نشده
undefined تعریف نشده
unbowed سر کوب نشده
unattached توفیق نشده
uncounted شمرده نشده
unpaid پرداخت نشده
undeterred <adj.> منصرف نشده
unbacked رام نشده
uninvited دعوت نشده
unattached اعزام نشده
undirected هدایت نشده
undisiplined تربیت نشده
unlicked لیسیده نشده
unsought کاوش نشده
unspotted ننگین نشده
unnormalized هنجار نشده
wound less زخمی نشده
unpolished پرداخت نشده
unleached سفید نشده
unoccupied اشغال نشده
savaging رام نشده
savages رام نشده
savaged رام نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com