Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
unlawful assembly |
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند |
|
|
Other Matches |
|
protect |
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند |
protecting |
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند |
protects |
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند |
grand larceny |
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد |
conveniency |
راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح |
european essembly |
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند |
socialism |
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی |
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. |
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید. |
buttoned |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
capability |
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند |
button |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
buttoning |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
street offences |
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است |
bandwidth |
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند |
countering |
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد |
counter |
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد |
countered |
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد |
sequels |
پی ایند |
consequent |
پی ایند |
subsequent |
پس ایند |
aftermath |
پس ایند |
consequent |
بر ایند |
sequel |
پی ایند |
decisions |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
ungrateful |
ناخوش ایند |
unpleasantly |
ناخوش ایند |
comeliest |
خوش ایند |
unpleasant |
ناخوش ایند |
distasteful |
ناخوش ایند |
comely |
خوش ایند |
pleasant |
خوش ایند |
desirable |
خوش ایند |
pleasing |
خوش ایند |
inconsequential |
ناپی ایند |
comelier |
خوش ایند |
pleasantest |
خوش ایند |
pleasanter |
خوش ایند |
unwelcome |
ناخوش ایند |
appealing |
خوش ایند |
comforted |
اسایش |
comforts |
اسایش |
weal |
اسایش |
comfort |
اسایش |
grith |
اسایش |
weals |
اسایش |
comforting |
اسایش |
rests |
اسایش |
rest |
اسایش |
comfortableness |
اسایش |
comfortably |
به اسایش |
welfare |
اسایش |
winsome |
مناسب خوش ایند |
undesirable |
ناخوش ایند ناخواسته |
they are well matched |
خوب بهم می ایند |
displease |
خوش ایند نبودن |
unsavory |
ناگوار ناخوش ایند |
displeases |
خوش ایند نبودن |
flags of convenience |
پرچم اسایش |
security |
اسایش خاطر |
the rough and the smooth |
اسایش وسختی |
comforts |
اسایش دادن |
comforting |
اسایش دادن |
tranquillity |
اسایش خاطر |
comforted |
اسایش دادن |
easement |
راحتی اسایش |
comfort |
اسایش دادن |
relaxation time |
زمان اسایش |
heartsease |
اسایش فکری |
flag of convenience |
پرچم اسایش |
reliever |
اسایش دهنده |
tranquility |
اسایش خاطر |
the story goes |
گویند |
they say |
گویند |
it is said that |
گویند که |
to please oneself |
برای خوش ایند خود |
pleasingly |
چنانکه خوش ایند باشد |
commitment |
ارتکاب |
commission |
ارتکاب |
commissioning |
ارتکاب |
perpetration |
ارتکاب |
commissions |
ارتکاب |
commitments |
ارتکاب |
relief |
ترمیم اسایش خاطر |
people say |
مردم می گویند |
What do the others say? |
دیگران چه می گویند؟ |
the report goes |
چنین گویند |
committal |
سرسپردگی ارتکاب |
suspicion |
فن به ارتکاب جرم |
suspicions |
فن به ارتکاب جرم |
perpetration of a crime |
ارتکاب جرم |
committable |
قابل ارتکاب |
commissions |
ارتکاب ماموریت |
commissioning |
ارتکاب ماموریت |
commission of acts |
ارتکاب عمل |
commission |
ارتکاب ماموریت |
war crimes |
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد |
pest house |
بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه |
heart sease |
اسایش قلب اسودگی خاطر |
That is what I call a scientist . There is a scientist for you . |
به این می گویند دانشمند |
springing teal |
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند |
red handed |
هنگام ارتکاب جنایت |
in flagrant delict |
درعین ارتکاب گناه |
red handed |
درحین ارتکاب جنایت |
solicitation |
تحریک به ارتکاب جرم |
flagrante delicto |
درحال ارتکاب جرم |
of malice prepense |
با قصد ارتکاب گناه |
in flagrant d. |
درعین ارتکاب عمل |
in the very act |
در حین ارتکاب جرم |
bothering |
زحمت دادن مخل اسایش شدن |
bothers |
زحمت دادن مخل اسایش شدن |
bothered |
زحمت دادن مخل اسایش شدن |
bother |
زحمت دادن مخل اسایش شدن |
to i. upon any one's privacy |
مخل تنهایی و اسایش کسی شدن |
estate in joint tenancy |
در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند |
He is said to be very rich . |
می گویند خیلی پولدار است |
metonymical |
دارای صنعتی که انراmetonym گویند |
oestrual |
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند |
plastics |
مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند |
To catch someone in the very act . |
مچ کسی را گرفتن ( حین ارتکاب ) |
to catch with one's pants down |
مچ [کسی ] را گرفتن [حین ارتکاب] |
He was caught with his pants down. |
مچ او [مرد] را حین ارتکاب گرفتند. |
everything is good in its season <proverb> |
گویند که هرچیز به هنگام خوش است |
red-handed |
دست درخون هنگام ارتکاب جنایت |
He was arrested in the very act . |
حین عمل ( ارتکاب جرم ) دستگیر شد |
To be caught red - handed. |
گیر افتادن ( هنگام ارتکاب عمل ) |
peacefulness |
امنیت |
safety |
امنیت |
security |
امنیت |
an intrusive person |
کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود |
liberty civil |
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم |
to disturb any one's privacy |
کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن |
the common wealth of massachusette |
چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند |
ignore |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
alburnum |
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند |
king's evidence |
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند |
end bulb |
انتهای اعصاب در پوست یا مخاط که به ان endcopuscle نیز می گویند |
ignored |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
ignoring |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
ignores |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
burglaries |
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب |
burglary |
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب |
security |
اداره امنیت |
security service |
اداره امنیت |
angle of safety |
زاویه امنیت |
security council |
شورای امنیت |
safety |
امنیت محفوفیت |
safety fork |
دوشاخه امنیت |
physical security |
امنیت فیزیکی |
internal security |
امنیت داخلی |
job security |
امنیت شغلی |
security force |
اداره امنیت |
computer security |
امنیت کامپیوتر |
data security |
امنیت داده ها |
external security |
امنیت خارجی |
national security |
امنیت ملی |
buffer distance |
حاشیه امنیت |
buffer distance |
محوطه امنیت |
row |
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.] |
pacific security pact |
پیمان امنیت پاسفیک |
to hunker down |
در پی امنیت و آسایش بودن |
healt and safety commision |
کمیسیون سلامت و امنیت |
Department of Homeland Security [DHS] |
وزارتخانه امنیت کشور |
area of uncertainity |
محوطه عدم امنیت |
flight clearance |
تعیین امنیت پرواز |
software security |
امنیت نرم افزاری |
drives |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
drive |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
member banks |
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند |
pidgin english |
انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند |
burglarious |
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم |
displacement |
امنیت در آدرس اندیس دار |
internal security |
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی |
stability |
امنیت داخلی ثبات سیاسی |
elevation of security |
بالا بردن حاشیه امنیت |
condominiums |
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند |
condominium |
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند |
striking off the roll |
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن |
minimum clearance |
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع |
security council |
شورای امنیت سازمان ملل متحد |
atlantis |
جزیرهای که سابقا گویند درمغرب جبل الطارق وجودداشته و در اثر زلزله بدریافرورفته است |
classical economics |
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند |
police action |
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت |
margin |
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد |
margins |
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد |
escheat |
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید |
security specialist |
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است |
protecting |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
protect |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
British Standards Institute |
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند |
share |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shared |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shares |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
crest clearing graph |
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع |
trust territory |
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد |
protects |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
most favored nation |
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند |
collapse slump |
از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند |
damage feasant |
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید |
dying declarations |
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید |